خرید و فروش تجهیزات موسیقی

خرید و فروش تجهیزات موسیقی

خرید و فروش تجهیزات و آلات موسیقی در تهران و شهرستان ها

خرید و فروش تجهیزات موسیقی

خرید و فروش تجهیزات و آلات موسیقی در تهران و شهرستان ها

خرید و فروش تجهیزات موسیقی

خرید و فروش تجهیزات و آلات موسیقی در تهران و شهرستان ها درامز گیتار ویولن

بایگانی
آخرین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خرید و فروش تار در تهران کرج» ثبت شده است

۱۹
خرداد

موسیقی سنتی

موسیقی اصیل ایرانی که با نام موسیقی سنتی ایرانی، موسیقی کلاسیک ایرانی و موسیقی دستگاهی نیز شناخته می‌شود، شامل دستگاه‌ها، نغمه‌ها، و آوازها، از سال‌ها پیش از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن مردم ایران جریان داشته و آنچه دلنشین‌تر، ساده‌تر و قابل فهم‌تر بوده‌است، امروز در دسترس است. بخش بزرگی از آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، و یونان متأثر از این موسیقی است و هرکدام به سهم خود تأثیراتی در شکل‌گیری این موسیقی داشته‌اند. از موسیقی‌دان‌ها یا به عبارتی نوازندگان موسیقی در ایران باستان می‌توان به «باربد» و «نکیسا» و «رامتین» اشاره کرد. موسیقی اصیل ایرانی، جزو کهن‌ترین سبک‌های موسیقایی از دوران باستان تا به امروز است.[نیازمند منبع] همچون گذشته‌های دور، مشاهیر صاحب سبک بسیاری در تاریخ ایران معاصر سر برآورده و هر یک، گامی مؤثّر در اعتلا و پویندگی این موسیقی اصیل برداشته اند.

همچنین «ردیف‌های موسیقی اصیل» به‌عنوان نخستین پروندهٔ مستقل ایران در فهرست میراث ناملموس جهانی در مهرماه ۱۳۸۸ ثبت شد.

 

موسیقی سنتی

 

ردیف

موسیقی ردیف دستگاهی امروز ایران از دورهٔ آقا علی‌اکبر فراهانی (نوازندهٔ تار دورهٔ ناصرالدین شاه) باقی مانده‌است. آقا علی اکبر فراهانی به‌واسطهٔ میرزا تقی خان فراهانی (امیر کبیر) برای نشر موسیقی ایرانی به دربار دعوت شد. سپس آقا غلامحسین (برادر زاده آقا علی‌اکبر) این موسیقی را به دو پسر علی‌اکبرخان به نام‌های میرزا حسینقلی و میرزا عبدالله، آموخت و آنچه از موسیقی باستانی ایران امروزه مورد استفاده‌تر و معروف‌تر است، دسته‌بندی موسیقی توسط این دو استاد در قالب مجموعه نواخته‌ها و آموزش‌هایشان است که به نام «ردیف موسیقی» نامیده می‌شود.

ردیف در واقع مجموعه‌ای از مثال‌های ملودیک در موسیقی ایرانی است که تقریباً با واژهٔ رپرتوار در موسیقی غربی هم‌معنی است. یک مجموعهٔ ردیف، مجموعه مثال‌هایی موسیقایی از هر کدام از گوشه‌های یک دستگاه‌است که بیانگر نسبت نت‌های مورد استفاده در آن گوشه و حال و هوای احساسی آن است.

گردآوری و تدوین ردیف به شکل امروزی از اواخر سلسلهٔ زند و اوایل سلسلهٔ قاجار آغاز شده‌است. یعنی در اوایل دورهٔ قاجار سیستم مقامی موسیقی ایرانی تبدیل به سیستم ردیف دستگاهی شد و جای مقام‌های چندگانه را هفت دستگاه و پنج آواز گرفت.

از اولین راویان ردیف می‌توان به خاندان فراهانی یعنی آقا علی اکبر فراهانی - میرزا عبدالله - آقا حسینقلی و… اشاره کرد. ردیف‌هایی که اکنون موجودند شامل ردیف میرزا عبدالله، ردیف آقا حسینقلی، ردیف ابوالحسن صبا، ردیف عالی علی اکبر شهنازی، ردیف موسی معروفی، ردیف دوامی، ردیف طاهرزاده (که شیوه او را نورعلی خان برومند به صورت ردیف گردآوری کرد)، ردیف محمود کریمی، ردیف سعید هرمزی، ردیف مرتضی نی‌داوود و… هستند.[نیازمند منبع] امروزه، ردیف میرزا عبدالله، ردیف صبا، ردیف شهنازی و دوامی کاربری بیشتری دارند و بیشتر در مکاتب درس موسیقی آموزش داده می‌شوند.

 

دستگاه
هر دستگاه موسیقی ایرانی، توالی‌ای از پرده‌های مختلف موسیقی ایرانی است که انتخاب آن توالی حس و شور خاصی را به شنونده انتقال می‌دهد. هر دستگاه از تعداد بسیاری گوشه موسیقی تشکیل شده‌است و معمولاً بدین شیوه ارائه می‌شود که از درآمد دستگاه آغاز می‌کنند، به گوشهٔ اوج یا مخالف دستگاه در میانهٔ ارائه کار می‌رسند، سپس با فرود به گوشه‌های پایانی و ارائهٔ تصنیف و سپس رِنگی اجرای خود را به پایان می‌رسانند. موسیقی سنتی ایران شامل هفت دستگاه و شش آواز است. هفت دستگاه ردیف موسیقی سنتی ایرانی عبارت‌اند از:

دستگاه شور
دستگاه سه‌گاه
دستگاه چهارگاه
دستگاه همایون
دستگاه ماهور
دستگاه نوا
دستگاه راست‌پنج‌گاه


آواز
آواز معمولاً قسمتی از دستگاه مورد نظر است که می‌توان آن را دستگاه فرعی نامید. آواز از نظر فواصل با دستگاه مورد نظر یکسان یا شبیه بوده و می‌تواند شاهد یا ایست متفاوتی داشته باشد. به‌طور مثال آواز دشتی از متعلقات دستگاه شور و از درجه پنجم آن بوده و به عنوان مثال اگر شور سل را در نظر بگیریم، دارای نت شاهد و ایست «ر» است. بدین ترتیب در آواز شور ملودی با حفظ فواصل دستگاه شور روی نت «ر» گردش می‌کند و در نهایت روی همان نت می‌ایستد. به‌طور کلی هر آواز پس از ایست موقت روی ایست خودش، روی ایست دستگاه اصلی (در این‌جا شور) بازمی‌گردد. آوازهای متعلق به دستگاه موسیقی ایرانی ۵تا هستند و عبارت‌اند از:

آواز ابوعطا، متعلق به دستگاه شور (درجه دوم)
آواز بیات ترک (بیات زند)، متعلق به دستگاه شور، (درجه سوم)
آواز افشاری، متعلق به دستگاه شور، (درجه چهارم)
آواز دشتی، متعلق به دستگاه شور، (درجه پنجم)
آواز بیات کرد، متعلق به دستگاه شور (درجه پنجم)
آواز بیات اصفهان، متعلق به دستگاه همایون، (درجه چهارم)

 

تاریخچه موسیقی ایرانی

 

از مهم‌ترین مُهرنگاره‌های خُنیا (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در «تپه چغامیش» دزفول برجای مانده، یاد کرد که در سال‌های ۱۹۶۱–۱۹۶۶ میلادی، یافت شده‌است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان می‌دهد. در این بزم باستانی، دسته‌ای خُنیاگر(:نوازنده) دیده می‌شوند که هر کدام، به نواختن‌سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان می‌دهد که آنها، نخستین دسته خُنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، می‌بینیم که نوازنده‌ای «چنگ» و دیگری «شیپور» و آن دیگر «تنبک» می‌نوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خواننده‌ای است که «آواز» می‌خواند. همچنین در این بزم کهن، آزاده‌ای را می‌بینیم که بر فرشی نشسته و از او پذیرایی می‌شود. ما همانند این خنیاگران را در ایلام و در سده ۲۷ پیش از میلاد و از زمان پادشاهی «پوزوز این شوشیناک» در شوش می‌شناسیم. از همین گاه، مُهر و نشانه‌هایی در دست است که نشان می‌دهند، خنیاگران بسیاری در ایران می‌زیستند. در این هنگام، نواختن چنگ بسیار گسترش داشته‌است و این ساز از ساخته‌های ایرانیان است. ما، نگاره‌ای را در دست داریم و می‌دانیم که در پادشاهی «شوکال ماه هو» و از سده ۱۷ پیش از میلاد در ایران، تار نواخته می‌شد. با یافتن یک کنده کاری در ایلام بازهم آگاهی داریم که خنیاگران ایرانی؛ دَف را همراه چنگ می‌نواختند. در این کنده کاری همچنین دیده می‌شود که از میان ۱۱ تن خنیاگر؛ ۸ تن چنگ، ۲ تن نی و یک تن دهل می‌نوازند. ۱۵ زن خواننده، در میان رامشگران دیده می‌شوند که در حال کف زدن هستند. باید افزود که از این نمونه‌ها در سراسر ایران بسیار دیده شده‌است. ما به یاری باستان‌شناسی از لرستان مانند ایلام آگاهی داریم که در این بخش از ایران هم از سده ۹ پیش از میلاد، تار نواخته می‌شده‌است. در بخش‌های دیگری از ایران و از سال ۵۵۹ پیش از میلاد، سفالهایی در تپه سیلک کاشان و مرودشت پیدا شده که سیمایی از پایکوبی و دست افشانی بر آن‌ها نگارگری شده‌است.

پس از وارد شدن آریاییان، از آنجا که در برپا داشتن آیین‌های کیشی آریاییان رقص و موسیقی به کار بسته نمی‌شد و چندان ارجی نداشت، این دو هنر چنان‌که بایست در میان آنان پیشرفت نکرده و در آثار و نوشته‌های آن روزگاران جای پایی از خود باز نگذاشته‌است.

اصطلاح «خنیای باستانی ایرانی» حروف‌نویسی خالص کلمات ایرانی است که ترجمه آن عبارت از «موسیقی ایران باستان» یا به عبارت دیگر «موسیقی سنتی ایران» است. این اصطلاح ایرانی امروزه به خوبی قابل درک است ولی در مقایسه با اصطلاح پر مصرف «موسیقی اصیل» که معنای آن نیز همان است، به ندرت استفاده می‌شود. با استفاده از شواهد کاویده شده، مانند تندیس کشف شده در ساسا، سوابق موسیقی به خوبی به دوران امپراتوری ایلامی (۶۴۴–۲۵۰۰ قبل از میلاد) برمی گردد. به‌طور مشهود، اطلاعات کمی در خصوص موسیقی این دوره در دسترس است. تنها استثناء ابزار باقی‌مانده موسیقی مانند گیتارها، عودها و فلوت‌هایی که ابداع و نواخته شده، هستند. گفته می‌شود ابزار موسیقی مانند «باربت» ریشه در این دوران یعنی حدود سال ۸۰۰ قبل از میلاد داشته‌است.

از هردوت نقل است که در دوران امپراتوری هخامنشی که به «امپراتوری پارسی» نیز معروف است، موسیقی نقش مهمی به‌خصوص در دربارها داشته‌است. او می‌گوید که وجود موسیقی برای مراسم مذهبی پرستش خداوند، بسیار ضروری بوده‌است. بعدها یعنی پس از ابلاغ دین پیامبر زرتشت، میترا، شخصی که به عنوان "داواً یک خدای دروغین یا شیطان و همچنین بتان دیگر بیشتر و بیشتر مقبول واقع شدند.

اصطلاح «خنیای باستانی ایرانی» اصطلاحی مربوط به عصر پس از هخامنشیان است. فارسی (فارسی) زبان مورد استفاده در دربارها به همراه زبان پهلوی، زبان رسمی دوران امپراتوری ساسانی (۶۴۲–۲۲۴ میلادی) بوده و در برگیرنده اکثریت همان کلمات و همان گرامر زبان پهلوی بوده‌است؛ بنابراین کلمه مورد استفاده برای موسیقی در دوران ساسانی و در دوران ناب فارسی معاصر در واقع کلمه 'خنیا است. اگر چه اصلیت مدل موسیقی ایرانی هنوز نامشخص است، تحقیقات باعث آشکار شدن جوانب جدیدی از آن شده‌است. باربد که یکی از موسیقی دانان دربار امپراتوری ساسانی بود، اولین سیستم موزیکال خاورمیانه که با نام سلطنتی خسروانی شناخته می‌شود را ابداع نموده و آن را به شاه خسرو (خسروان) تقدیم نمود. همچنین بسیاری از نام‌های فعلی مدهای موسیقی، در موسیقی سنتی ایران نیز وجود داشته‌اند،»دستگاه‌ها از زمان‌های باستان زبان به زبان به امروز رسیده‌اند، اگرچه بسیاری از مدها و ملودی‌ها احتمالاً به دلیل تهاجم اعراب که موسیقی را به عنوان مسئله‌ای غیراخلاقی می‌دانستند، از بین رفته‌اند.

موسیقی سنتی ایرانی نوعی بدیهه گویی بوده و اساس آن یک سری از مدل‌ها قیاسی است که باید حفظ شوند. هنر آموزان و استادان دارای ارتباطی سنتی بوده‌اند که این ارتباط در قرن بیستم و به موازات حرکت تعلیم موسیقی به دانشگاه‌ها و هنرستان‌ها رو به زوال نهاده‌است.

یک نمایش مرسوم این موسیقی، از «پیش‌درآمد» (مقدمه اولیه)، «درآمد» (مقدمه)، «تصنیف» (آهنگ، وزن دار به همراه آواز خواننده)، «چهار مضراب» (وزن دار) و تعداد انتخابی «گوشه» (حرکات) تشکیل می‌شود. به صورت غیر مرسوم، این قسمت‌ها را می‌توان تغییر داده یا حذف نمود. با نزدیک شدن به پایان دوره صفویه (۱۷۳۶–۱۵۰۲)، نواختن گوشه‌های پیچیده ۱۰، ۱۴ و ۱۶ ضرب متوقف گردیدند. امروزه قطعات در حالت ۶ یا حداکثر ۷ ضرب نواخته می‌شوند که مایه تاسف است. بسیاری از ملودی‌ها و مدهای این موسیقی در مقام‌ها ترکی و موسیقی عربی می‌شوند. تفصیل اینکه باید به صورت مشخص اظهار کنیم که اعراب پس از تهاجم به امپراتوری ایران، سرزمین‌های تسخیر کرده را با نام «جهان اسلام» معرفی نمودند. اگر چه اکثر حاکمان عرب فعالیت‌های مرتبط با موسیقی را ممنوع اعلام کردند، دیگران به موسیقی‌دانان ایران دستور دادند که قطعاتی را به صورت کتاب تصنیف کنند که به عربی آن را «کتاب موسیقی کبیر» بمعنای کتاب فراگیر موسیقی می‌خواندند. بیش از تأثیرات امپراتوری ساسانی، این دلیل دیگری بر این واقعیت است که ملودی‌های موسیقی سنتی ترکیه، سوریه، عراق و مصر شامل اسامی مقیاس‌ها و مدهای ایرانی هستند.

در طول تاریخ؛ موسیقی سنتی بیشتر با صوت در ارتباط بوده‌است؛ و حتی سرایندگان نقشی اساسی را در خلق و اجرای آن داشته‌اند: او تصمیم می‌گیرد چه حالتی جهت ابراز مناسب بوده و اینکه چه دستگاهی مرتبط به آن است. در خیلی از موارد، سراینده مسئولیت انتخاب شعری که باید با آواز خوانده شود را نیز بر عهده دارد. چنانچه برنامه نیاز به یک خواننده داشته باشد، خواننده باید با حداقل یک آلت بادی یا سیمی و حداقل یک نوع آلت ضربی همراهی گردد. البته می‌توان یک مجموعه از آلات موسیقی را یکجا داشت ولی سراینده اصلی نقش خود را ابقاء نماید. زمانی لازم بود که نوازندگان خواننده را با نواختن چندین قطعه به صورت تکی همراهی کنند. به صورت سنتی، موسیقی در حال نشسته و در محل‌های مزین شده به پشتی و گلیم نواخته می‌گردید. گاهی در این محل‌ها شمع روشن می‌کردند. گروه نوازندگان و سراینده نوع دستگاه و اینکه کدام گوشه‌ها اجرا شوند را با توجه به شرایط زمانی و مکانی و… مشخص می‌نمودند.

قبل از حمله مغول‌ها و اعراب، ملودی‌هائی که در آن نغمه هائی از "اوستا کتاب دینی پیامبر زرتشت مذهب مزدیسنا، زمزمه با نواخته می‌شد که با آن حال و هوا همخوانی داشت. واژه «گاه» دو معنی دارد: در زبان پهلوی هم بمعنای «گاث» (عبادت‌کننده اوستائی) و همچنین «زمان». حالات «یک گاه، دو گاه، سه گاه چهار گاه، پنج گاه، شش گاه و هفت گاه» را جهت بیان داستان هائی کاث‌ها از یک تا هفت زمزمه می‌نمودند. اخیراً کشف شده که حالت «راست» (ادبی. حقیقت) جهت بیان داستان هائی در خصوص افراد یا کارهای درستکار و «شکسته» (ادبی. شکسته) برای بیان داستان‌ها دربارهٔ خطا کاران استفاده می‌شده‌اند. حالت «همایون» در هنگام نماز صبح اجرا می‌گشت. اکثر این حالت‌ها، بجز احتمالاً «شش گاه» و «هفت گاه» هنوز در سیستم امروزی مورد مصرف دارد. علی‌رغم وجود این شواهد، نوازندگان هنوز تمایل به نسبت دادن مستقیم معنی «گاه» به «زمان» یا «مکان» حرکت یک آلت موسیقی دارند.

حکومت چندصدساله مغول‌ها در ایران و قتل و غارت و تجاوز مستمر آن‌ها باعث شد که به نوعی شادی هم از جامعه رخت بربندد. از آنجا که موسیقی به سبک سینه به سینه آموزش داده می‌شد و دستگاه‌ها و تجهیزات امروزی برای ضبط موسیقی وجود نداشت، متأسفانه طی چند صد سال ملودی‌های شاد فراموش شوند.

شایان ذکر است که چند تحرک احتمالاً باستانی محسوب نشده و فقط خیلی قدیمی هستند. همانگونه که در طول تاریخ سابقه داشت، موسیقی سنتی ایرانی به عملکرد خود به عنوان ابزاری روحانی ادامه داده و کمتر به عنوان وسیله تفریح به آن نگاه می‌شد. آثار موسیقی امکان تغییر گسترده از آغاز تا پایان و معمولاً به صورت تغییر بین قطعات پایین، تفکری، نمایش پهلوانی نوازندگی با نام تحریر را داشتند. تعامل متون مذهبی به عنوان غزل جایگزین غزل‌های بزرگی گردید که شاعران صوفی قرون وسطی خصوصاً حافظ و جلال الدین رومی سروده بودند. علاوه بر این موسیقی ایرانی دریافتی از دردها رنج‌ها خوشی‌ها یک تمدن چندین تکهٔ یک پارچه‌است که امروزه بسیاری از یادبودهای آن مانند گوشه‌ها (حسینی جامه دران شبدیز…)گواه این مدعاست.

  • خرید فروش محصولات ارگانیک
۱۹
خرداد

جیمی هندریکس

جیمز مارشال هندرکس (به انگلیسی: James Marshall Hendrix) (زاده ۲۷ نوامبر ۱۹۴۲ - درگذشت در ۱۸ سپتامبر ۱۹۷۰) گیتاریست، آوازخوان، ترانه‌نویس آمریکایی بود. وی تأثیر زیادی بر روی خواننده‌های سبک راک اند رول گذاشت. هندرکس خود به تنهایی نواختن گیتار را فرا گرفت و به عنوان ساز اصلی معمولاً یک فندر استرتوکستر می‌نواخت. از آنجا که هندرکس یک چپ‌دست بود، گیتار را به‌صورت وارونه می‌نواخت. او ابتدا در انگلستان، سپس در تمام دنیا، پس از اینکه در سال ۱۹۶۷ در فستیوال پاپ مونتری به نوازندگی پرداخت، به شهرت رسید.

 

جیمی هندریکس

 

او در سال ۱۹۶۶، با ترانه‌های آهای جو و گرد ارغوانی و همچنین یک اجرای زنده به مقام ستارهٔ راک دست یافت. کتاب "اتاق پر از آینه" او به مناسبت سی‌وپنجمین سالگرد درگذشت وی در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. دلیل مرگ او هیچ‌گاه مشخص نشد. عده ای بر این باورند دلیل آن خودکشی و یا مصرف زیاد و همزمان مشروبات الکلی و دارو های تسکین دهنده در یک مهمانی شبانه و پس از آن، رخ داده‌است.

او به‌همراه جیم موریسون و جنیس جاپلین به‌دلیل حرف جی (J) در ابتدای نام کوچک و البته مرگ نسبتاً مشابه‌شان در حدود ۲۷ سالگی و در بازه‌ای تنها چندماهه مابین سپتامبر ۱۹۷۰ تا ژوئیه ۱۹۷۱(به علت مصرف مواد مخدر و مسکرات الکلی)، به سه "جی"(Three j's) مشهور شدند.

این سه نفر به‌همراه برایان جونز و کرت کوبین، گروه «کلوب ۲۷» را تشکیل دادند.

در سال ۲۰۰۳ مجله رولینگ استون و در رده‌بندی ۱۰۰ گیتاریست برتر عصر، جیمی هندرکس را در ردیف اول قرار داد.

 

ارتش

هندریکس که دو بار به خاطر سرقت ماشین دستگیر شده بود، می‌بایست بین رفتن به زندان به مدت دو سال یا وارد شدن به ارتش ایالات متحده یکی را انتخاب کند. هندریکس ارتش را انتخاب کرد و در ۳۱ می ۱۹۶۱ به فورت کمپل فرستاده شد. وقتی که در ارتش بود، افسران او گفتند که او اغلب در حین اجرای مأموریت خوابش می‌برد و یکی می‌بایست تمام وقت او را زیر نظر می‌داشت. او نمی‌توانست به خوبی از اسلحه استفاده کند (چون چپ دست بود) و یکی از افسرهای آنجا گفته است که «مغزش در حین انجام مأموریت به خاطر فکر کردن در مورد گیتارش کار نمی‌کرد». با این حال، دوران ارتش برای هندریکس بسیار مهم بود، چرا که در آنجا بود که با سربازی دیگر که نوازنده گیتار بیس بود و بیلی کوکس نام داشت آشنا شد. بعدها آن دو در گروه کوچکی به نام The King Kasuals با هم همکاری کردند.

در ۳۱ مه ۱۹۶۲، فرماندهان هندریکس تشخیص دادند که بهتر است هندریکس ارتش را ترک کند، چرا که دردسرهای زیادی را به وجود آورده بود. هندریکس هم موافقت کرد و پس از تنها یک سال خدمت در ارتش، آنجا را ترک کرد. هندریکس بعدها گفت که او پس از شکسته شدن قوزک پایش در حین فرود آمدن از بیست و ششمین پرش‌اش با چتر نجات از ارتش خارج شد. او گفت که خدمت در ارتش را دوست نداشت و با شیوه انجام کارها در آنجا موافق نبود. وقتی که در آمریکا با او مصاحبه شد، او هرگز درباره دوران خدمتش صحبت نکرد. وقتی که در یک مصاحبه تلویزیونی از او سؤال شد، تنها به ذکر این نکته بسنده کرد که او خدمتش را در فورت کمپل گذرانده است.

 

دیگر سال‌های عمر

واختن گیتاری که برای افراد راست‌دست ساخته شده بود، توسط هندریکس که یک چپ‌دست بود، او را به شهرت رساند. اولین کنسرت موفق او با یک باند کوچک بدون نام در کنیسه بود. او بعدها وارد گروهی به نام The Velvetones شد.

هندریکس و کوکس پس از ترک کردن ارتش، به کلارکسویل تنسی رفتند و در انجا در گروه‌شان که The King Kasuals نام داشت، مشغول به نواختن شدند. آن‌ها در بارهای کوچک نوازندگی می‌کردند، اما این کار پول زیادی برایشان به همراه نداشت. سرانجام، او و کوکس به نشویل رفتند. در نوامبر ۱۹۶۹، هندریکس به اولین اجرای استودیویی خود رفت. هنگامی که در نشویل بود، با بسیاری از گروه‌های موسیقی به عنوان نوازنده گیتار لید، ریتم و آوازخوان همکاری کرد. هرچند که این کار هم پول زیادی برای او به همراه نداشت، اما به او آموخت که گروه‌های موسیقی چطور کار می‌کنند و اداره می‌شوند.

بعدها، هندریکس نشویل را ترک کرد و به نیویورک رفت. در ژانویه ۱۹۶۴، به هارلم رفت و در بارها و کلوب‌ها مشغول نوازندگی شد. هندریکس همچنین اولین جایزه در یک کنسرت گیتار آماتور در تئاتر آپولو را هم دریافت کرد. در سال ۱۹۶۶، هندریکس گروه موسیقی خودش که Jimmy James and The Blues Flames نام داشت را بنیان نهاد. اعضای این باند افرادی بودند که آن‌ها را در شهر ملاقات کرده بود. یکی از آن‌ها پسر ۱۵ ساله‌ای بود که رندی نام داشت. هندریکس کنسرت‌های بسیاری را در نیویورک اجرا کرد و در کافه‌ای به نام Café Wha?‎ ترانه‌های بسیاری را نواخت. در ۱۹۶۶، هندریکس با دوست‌دختر کیث ریچاردز، گیتاریست گروه رولینگ استونز که لیندا کیث نام داشت، آشنا شد. لیندا کیث از نوازندگی او خوشش آمد و او را به چاز چاندلر، مدیر گروه انیملز معرفی کرد. چندلر به هندریکس گفت که یک نسخه راک از ترانه آهای جو بنویسد و وقتی که او این کار را انجام داد، چندلر او را به اندن بود تا قراردادی با او امضا کند. هندریک گروه جدیدی به نام جیمی هندریکس اکسپرینس تأسیس کرد که نام این گروه توسط منیجر مالی آنها، Mike Jeffery انتخاب شده بود.

گروه جیمی هندریکس اکسپرینس اولین آلبوم استودیویی خود را در سال ۱۹۶۷ عرضه کرد که آیا مواد کشیده‌اید نام داشت. وقتی که این آلبوم تهیه شد، هندریکس به سراسر انگلستان و برخی از نواحی اروپا سفر کرد. در ۴ ژوئیه ۱۹۶۷، گروه The Jimi Hendrix Experience آخرین کنسرت خود را در لندن و قبل از عزیمت به آمریکا اجرا کرد. در آمریکا، افراد مشهور زیادی از جمله پل مک‌کارتنی، جورج هریسون، اریک کلپتون، جک بروس و برایان اپستین برای دیدن نواختن هندریکس آمدند.

آلبوم اول آن‌ها در مکان دوم در جداول انگلستان قرار گرفت. در سال ۲۰۰۱، وی‌اچ‌وان آلبوم آیا مواد کشیده‌اید را در جایگاه پنجم فهرست برترین آلبوم‌های تمام دوران‌ها قرار داد. مجله رولینگ استون هم این آلبوم را در جایگاه ۱۵ در فهرست ۵۰۰ آلبوم برتر همه دوران‌ها در سال ۲۰۰۳ قرار داد.

دومین آلبوم هندریکس در همان سال ۱۹۶۷ منتشر شد و Axis: Bold as Love نام داشت. این آلبوم ترانه‌های مشهوری را در خود دارد که معروف‌ترین آن‌ها ترانه Little Wing است. نسخه‌های دیگری از این ترانه توسط موسیقی‌دانان دیگر هم اجرا شده‌است. آلبوم در جداول ایالات متحده مقام سوم و در جداول بریتانیا مقام پنجم را کسب کرد.

سومین آلبوم هندریکس بانوکده الکتریکی (به انگلیسی: Electric LadyLand) نام داشت که یک آلبوم دو دیسکه بود و در سال ۱۹۶۸ منتشر شد. آلبوم در ایالات متحده جایگاه اول و در بریتانیا جایچاه پنج را از آن خود کرد. در سال ۲۰۰۳، VH1 آن را در جایگاه ۷۲ در فهرست بهترین آلبوم‌های همه دوران‌ها قرار داد و رولینگ استون هم آن را در یک فهرست مشابه در جایگاه ۵۴ قرار داد.

 

مرگ
در ۱۸ سپتامبر ۱۹۷۰، هندریکس در هتل سمرقند (به انگلیسی: Samarkand) در لندن و در حالیکه در کنار دوست دخترش مونیکا دانمان بر روی تخت خوابیده بوده درگذشته بود. او پس از مصرف زیاد الکل و همینطور خوردن تعداد زیادی قرص خواب مرده بود. او استفراغ کرده بود و احتمالاً بر اثر همان استفراغ هم خفه شده بود چون هشیاری نداشت.

گمانه‌زنی‌های زیادی درباره مرگ هندریکس مطرح شده‌است. دوست‌دختر او، وقتی که او مرده بود همراه او بوده‌است و گفته است که وقتی او را در پشت آمبولانس گذاشته زنده بوده‌است. اما کارکنان بیمارستان گزارش کرده‌اند که قبل از اینکه آمبولانس او را برساند مرده بوده‌است. برخی از مردم گفته‌اند که هندریکس زنده بوده‌است اما امدادگران سر او را به خوبی نگه نداشته بودند تا بر اثر بیهوشی بر روی استفراغ خود خفه نشود. یک شعر غمناک در آپارتمان هندریکس یافت شد که توسط او نوشته شده بود و این گمانه‌زنی را مطرح کرد که او خودکشی کرده‌است. محتمل‌ترین نظریه این است که او در حال مستی تعداد زیادی قرص خواب خورده بوده و نمی‌توانسته بیدار شود و استفراغ کرده و در نتیجه آن خفه شده‌است. گمانه‌زنی دیگری که اخیراً مطرح شده‌است این است که او توسط مدیر برنامه خود به قتل رسیده باشد.

دفن
هندریکس در اول اکتبر ۱۹۷۰ در پارک یادبود گرین‌وود در رنتون، واشینگتن به خاک سپرده شد.

شخصیت
هندریکس تیپ منحصر به فردی داشت و مدل موهای او به سبک باب دیلن بود. او دستمال، حلقه و بروش می‌پوشید. در سال‌های اول فعالیت خود، یک جامه سیاه و پیراهن ابریشم می‌پوشید.

از ۱۹۶۸ هندریکس شروع به بستن شال‌گردن به بازوان و پاهایش کرد. او از ۱۹۶۹ دستمال‌سر معروفش را می‌پوشید.

مواد مخدر
هندریکس به‌طور گسترده‌ای از داروهای روان‌گردان مانند ال‌اس‌دی استفاده می‌کرد. او ماریجوانا می‌کشید و الکل مصرف می‌کرد. او در حال مستی، عصبانی و پرخاشگر می‌شد. با این حال هیچکس نمی‌داند که هندریکس هروئین مصرف می‌کرده یا نه. در کالبدشکافی او، اثری از هروئین یافت نشد و جای سوزن هم در بدن او یافت نشد.

  • خرید فروش محصولات ارگانیک
۱۷
خرداد

تار

تار از سازهای زهی و ایرانی است که با مضراب نواخته می‌شود. تار در ایران و برخی مناطق دیگر خاورمیانه مانند تاجیکستان، جمهوری آذربایجان و ارمنستان و گرجستان و دیگر نواحی نزدیک قفقاز برای نواختن موسیقی سنتی این کشورها و بخش‌ها رایج است. واژه تار خودش در فارسی به معنی رشته‌است. هرچند که ممکن است معنی یکسانی در زبان‌های تحت تأثیر فارسی یا دیگر زبان‌های ایرانی تبار مثل کردی داشته باشد. این باعث شده‌است که کارشناسان ایرانی بر این باور باشند که تار ریشه مشترکی میان همه اقوام ایرانیتبار در جایی که از سوی ایرانیکا با قاطعیت به نام قاره فرهنگی ایرانیان نامیده شده دارد.

در گذشته تار ایرانی پنج سیم (یا پنج تار) داشت. غلامحسین درویش یا درویش خان سیم ششمی به آن افزود که همچنان به کار می‌رود.

 

تار

 

تاریخچه تار

تار در لغت ایرانی به معنی زه، سیم و از لحاظ سازشناسی از گروه سازهای زهی مضرابی است. بنابر روایتی تار از زمان فارابی (حدود سال ۲۶۰ هجری – سال ۳۳۹ هجری) موسیقیدان معروف ایرانی وجود داشته و بعد از وی توسط صفی الدین ارموی و دیگران به سمت کمال پیش رفته‌است. بر این اساس نمونه سلف تار مربوط به عهد صفوی (سال ۱۰۸۰ هجری) در تصویر زیر مربوط به نقاشی‌های کاخ هشت بهشت اصفهان مشاهده می‌شود. دو تصویر که یکی در سال ۱۷۷۵ میلادی و دیگری در سال ۱۷۹۰ میلادی در شیراز از تار نقاشی شده‌است نشان می‌دهد نواختن این ساز در دورهٔ زندیه در شیراز متداول و مرسوم بوده‌است. با این همه، نام نوازندهٔ مشخصی از این ساز در منابع دورهٔ زندیه دیده نمی‌شود و از این‌رو، احتمالاً این ساز در آن دوره نام دیگری داشته‌است. سازِ تار با شمایل و مشخصات کنونی (کاسه و نقاره شبیه به دل روبروی هم، با دسته‌ای متصل دارای ۶ سیم طبق تصویر بالا) از زمان قاجار دیده شده‌است. مرتضی حنانه (استاد موسیقی ایرانی) در کتاب گامهای گمشده، تار را ساز ملی ایرانیان می‌داند. مرحوم روح‌الله خالقی (استاد موسیقی ایرانی) در کتاب سرگذشت موسیقی می‌گوید: ساز (تار) بهمراه نام سازهایی دیگر در شعر فرخی سیستانی شاعر ایرانی (۳۷۰–۴۲۹) ذکر شده‌است (هر روز یکی دولت و هر روز یکی غژ * هر روز یکی نزهت و هر روز یکی تار). ساز تار ساخته و پرداخته ذوق ایرانی است (منحنی و قوس‌هایی که در ساخت تار دیده می‌شود در خوشنویسی و نقاشی و مینیاتور و معماری ایرانی جاری و ساری است) و طی سالهای متمادی کامل و کاملتر گشته‌است. آخرین اصلاحات توسط درویش خان استاد موسیقی ایرانی(۱۲۵۱تهران_۲ آذر ۱۳۰۵تهران) با افزودن سیم ششم جهت تکمیل و وسعت دامنه صوتی تار انجام پذیرفته‌است. تار دارای ۲۸ پرده است (یعنی کمتر از سه اکتاو). آخرین الگوی منحصربه‌فرد ساخت تار نیز متعلق به سازگر مشهور ایرانی استاد یحیی دوم (۱۲۵۴–۱۳۱۰ه‍.ش) می‌باشد چه به لحاظ شاخص فنی و چه از لحاظ ذوقی همچنان که گره چوب را به شکل متقارن روی کاسه تار (در اصطلاح چهار گل) طراحی می‌نموده‌است. جنس چوب کاسه تار از درخت توت، دسته آن گردو می‌باشد.

 

ساختار تار

کاسهٔ تار بیشتر از کنده کهنه چوب توت ساخته می‌شود که هرچه این چوب کهنه‌تر باشد به دلیل خشک بودن تارهای آن چوب تار دارای صدای بهتری خواهد بود. پرده‌ها از جنس روده گوسفند و دسته و پنجه معمولاً از چوب گردو تهیه می‌شوند. شکل کاسهٔ تار مانند دو دل به هم چسبیده و از پشت شبیه به انسان نشسته‌ای است. تار قفقازی شکل کمی متفاوتی دارد و سیم‌های آن بیشتر است. جنس خرک از شاخ بز کوهی است. در دو طرف دسته از استخوان شتر استفاده می‌شود. از لحاظی ساز تار به سه‌تار نزدیک است. از لحاظ شیوهٔ نوازندگی زخمهٔ عادی در تار به صورت راست (از بالا به پایین) است ولی در سه‌تار بالعکس است (از پایین به بالا). همچنین از نظر تعداد پرده‌ها نیز با هم شباهت دارند. صدای تار به دلیل وجود پوستی که روی آن است از شفافیت خاصی برخوردار است برای این پوست معمولاً از پوست بره تودلی یا بزی استفاده می‌شود. به خصوص سازهایی که ساخت قدیم هستند از شیوهٔ صدای دیگری برخوردارند.

 

شکل ظاهری

قسمت کاسه (شکم) به دو قسمت بزرگ و کوچک تقسیم می‌شود که قسمت کوچک را نقاره می‌گویند. روی کاسه و نقارهٔ تار پوست کشیده می‌شود. خرک تار بر پوست کاسه تکیه کرده‌است. قسمت نقاره در انتهای بالایی به دسته (گردن) متصل شده‌است. دستهٔ تار بلند و حدود ۴۵ تا ۵۰ سانتی‌متر است و بر کناره‌های سطح جلویی آن دو روکش استخوانی چسبانده شده‌است که این استخوان معمولاً از استخوان شتر تهیه می‌شود. دور دسته، پرده‌هایی عمود بر طول آن با فواصل معین بسته شده‌است. تعداد پرده‌ها امروزه ۲۸ است. سازهای قدیمی با تعداد ۲۵ پرده ساخته می‌شده‌است. جعبه گوشی (سر) در انتهای بالایی دسته قرار گرفته و از هر طرف سه گوشی بر سطوح جانبی جعبه کار گذاشته شده‌است. تعداد سیم‌های تار شش است که از انتهای تحتانی کاسه شروع شده، از روی خرک عبور می‌کند و در تمام طول دسته کشیده شده، تا بالاخره به جعبه گوشی‌ها داخل و در آنجا به دور گوشی‌ها کشیده می‌شوند. سیم‌های شش‌گانه عبارتند از دو سیم سفید (پائین) که همصدا کوک می‌شوند، دو سیم زرد (همصدا)، یک سیم سفید نازک (بنام زیر) و بالاخره یک سیم زرد (بم)، که دوتای آخری غالباً به فاصله اکتاو کوک می‌شوند

 

کوک تار

فاصله سیم‌های هم صوت سفید، نسبت به سیم‌های زرد غالباً «چهارم» و سیم‌های سفید نسبت به سیم بم معمولاً فاصله اکتاو یا هشتم را تشکیل می‌دهند (به این ترتیب اگر سیم‌های همصدای سفید را «دو» کوک کنیم، سیم‌های زرد باید غالباً «سل» و سیم بم «دو» یا «ر» کوک شوند). کوک تار در دستگاه‌ها و آوازهای مختلف تغییر می‌کند.

 

ثبت اجرای آذربایجانی تار در یونسکو

در دسامبر ۲۰۱۲، یونسکو هنر اجرای آذربایجانی تار را در فهرست میراث فرهنگی و معنوی خود ثبت کرد. البته این امر مورد اعتراض جامعه هنری ایران (از جمله خانه موسیقی ایران) واقع شده‌است.

داریوش پیرنیاکان سخنگوی خانه موسیقی نسبت به ثبت ساز تار در فهرست میراث معنوی کشور آذربایجان در یونسکو، اعتراض کرد. وی که مسئولین فرهنگی ایران را مقصر می‌دانست، در واکنش به سخنان مسئولین فرهنگی کشور آذربایجان که گفته بودند «ما تار آذربایجان را ثبت کردیم نه تار ایرانی»، گفت: «تبدیل شدن تار ایرانی به ترکی یک جعل تاریخی است. این ساز از ایران به جمهوری آذربایجان رفت و با برداشتن ربع پرده‌ها و کمی تغییر شکل، عنوان ساز ترکی را بر تار گذاشتند. حال سؤال من این است اگر این ساز ترکی است چرا از مقام‌های موسیقی ایران و دستگاه‌های این موسیقی استفاده می‌کنند.»

تار قفقازی یا تار یازده رشته تاری کمی متفاوت با تار است و در حدود سال ۱۸۷۰ میلادی توسط صادق‌جان در شهر شوشا به وجود آمده‌است. ساخت آن کمی متفاوت است و رشته‌های آن بیشتر است.

  • خرید فروش محصولات ارگانیک