خرید و فروش تجهیزات موسیقی

خرید و فروش تجهیزات موسیقی

خرید و فروش تجهیزات و آلات موسیقی در تهران و شهرستان ها

خرید و فروش تجهیزات موسیقی

خرید و فروش تجهیزات و آلات موسیقی در تهران و شهرستان ها

خرید و فروش تجهیزات موسیقی

خرید و فروش تجهیزات و آلات موسیقی در تهران و شهرستان ها درامز گیتار ویولن

بایگانی
آخرین مطالب

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خرید و فروش گیتار آکوستیک در تهران» ثبت شده است

۱۹
خرداد

موسیقی راک

موسیقی راک گونه‌ای موسیقی عامه‌پسند است که در دهه ۵۰ میلادی تحت عنوان راک اند رول شکل گرفت و در دهه ۶۰ و بعدتر به طیف گسترده‌ای از سبک‌های موسیقی، به ویژه در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا گسترش یافت. موسیقی راک ریشه در راک اند رول دهه ۴۰ و ۵۰ دارد که خودش شدیداً متأثر از ریتم و بلوز و سبک کانتری است. موسیقی راک تحت تأثیر ژانرهایی نظیر فولک و بلوز است و تأثیراتی از موسیقی جاز و کلاسیک را نیز در خود گنجانیده‌است.

راک اند رول و راکابیلی نفوذ عمده‌ای در موسیقی راک داشتند. نام راک کوتاه شده عبارت راک اند رول است و از فعل to rock در زبان انگلیسی به معنای جنباندن و تکان خوردن می‌آید و در سال ۱۹۶۰ که موسیقی راک انگلیسی توسعه یافت، واژه «موسیقی راک» عمومی و مردمی‌تر شد. از اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی نام راک اند رول صرفاً به موسیقی دهه ۵۰ و ۶۰ اطلاق شده ولی نام راک همچنان به‌عنوان نام فراگیر این‌گونه (که شامل راک اند رول هم می‌شود) به‌کار می‌رود. موسیقی راک با توسعه و گسترش سبک خود و تداخل با موسیقی انگلیسی و نفوذ آن، و علی‌رغم محدودیت‌ها و شرایط اجتماعی، یک پدیده فرهنگی بین‌المللی شد. موسیقی راک، شامل انواعی از سبک‌های مختلف و متنوع است که از مقبولیت عمومی گسترده‌ای برخوردار هستند.

 

موسیقی راک

 

در دهه شصت میلادی که از آن به عنوان عصر طلایی یا دوره کلاسیک راک یاد می‌شود، شماری از سبک‌های زیرمجموعه موسیقی راک پدید آمدند نظیر بلوز راک، فولک راک، کانتری راک، جز- راک فیوژن که بسیاری از آن‌ها سهم بسزایی در گسترش سایکدیلیک راک داشتند که متأثر از جلوه‌های ضد فرهنگی بود. سبک‌های جدیدی که از این جلوه‌ها زاده شدند شامل پراگرسیو راک بود که عناصر هنری را گسترش می‌داد؛ گلم راک که سبک‌های بصری و نمایشی را پررنگ می‌کرد؛ و زیر شاخه‌های اصلی هوی متال که در عین تنوع بر قدرت صدا و سرعت تأکید داشتند. در نیمه دوم دهه هفتاد پانک راک هم‌زمان با تقویت کردن و به مقابله برخاستن با این گرایش‌ها به تولید شکل نوپا و پرانرژی موسیقی می‌پرداخت که با نقدهای آشکار سیاسی و اجتماعی هویت می‌یافت. پانک با گسترش پی در پی دیگر سبک‌ها که شامل نیو ویو و پست پانک و در نهایت جنبش آلترناتیو راک بود، به دهه هشتاد نفوذ کرد. از دهه نود آلترناتیو راک بر راک غالب شد و خودش به زیر شاخه‌های گرانج، بیت پاپ و ایندی راک تقسیم گشت. بعلاوه سبک‌های فرعی از جمله پاپ پانک و رپ راک و رپ متال از آن تاریخ پدید آمدند و نیز بازنگری تاریخ راک نشان از آن دارد که سبک‌هایی نظیر گاراژ راک/ پست پانک و سینت پاپ در آغاز هزاره جدید جانی دوباره یافتند.

موسیقی راک همچنین نیروی محرکه‌ای برای جنبش‌های فرهنگی و سیاسی بود که منجر به پدید آمدن خرده فرهنگ‌هایی نظیر مدها و راکرها در بریتانیا و هیپی‌ها شد که در دهه شصت در سن فرانسیسکوی ایالات متحده متولد شدند. به‌طور مشابه در دهه هفتاد فرهنگ پانک خرده فرهنگ‌های برجسته‌ای نظیر گوث و امو را پایه‌ریزی کرد.

شاخصهٔ راک ملودی صوتی و آوایی همراه با هارمونی است که توسط گیتار الکتریک، گیتار بیس و درامز و اغلب با تأکید روی ضرب‌های قوی پشتیبانی می‌شود. نوعاً، راک، موسیقی آهنگ محور با کسر میزان ۴/۴ و همراهی گروه کر است، هرچند دشوار بتوان موسیقی راک را بواسطه تنوع بیش از حد و ویژگی‌های مشترک موسیقایی، به‌طور مشخص توصیف کرد. همانند موسیقی پاپ، شعرها بر مضامین احساسی تأکید دارند، هرچند نشانی طیف گسترده‌ای از سایر زمینه‌ها و اغلب نیز سیاسی و اجتماعی را می‌توان در آن یافت. با تسلط سفیدپوستان بر راک، نوازندگان مرد به عنوان یک عامل مؤثر بر شکل‌گیری زمینه‌های موسیقی راک شناخته شدند. موسیقی راک در تأکید بر نوازندگی، اجرای زنده و اصالت ایدئولوژی نسبت به موسیقی پاپ در رده بالاتری قرار دارد.

سازهای موسیقی کلیددار، مانند ارگ و پیانو، اغلب در انواع مختلف موسیقی راک مورد استفاده قرار می‌گیرند. در تاریخچهٔ راک و اوایل توسعهٔ این نوع موسیقی، استفاده از سازهای بادی برنجی و چوبی، مانند ساکسوفون، به‌طور عمومی در بعضی سبک‌ها رایج بودند، اما در سبک‌های فرعی جدیدی که از سال ۱۹۹۰ به وجود آمد، کمتر مورد استفاده هستند. موسیقی راک از نظر وسعت زیرشاخه‌ها بسیار گسترده‌است و از نظر تأثیرات اجتماعی و گستردگی شنوندگانش در بین دیگر سبک‌های موسیقی قابل توجه است.

 

 

راک اند رول


راک اند رول که یکی از سبک‌های تأثیرگذار و متداول در موسیقی راک است و روندی غیرقابل پیش‌بینی را طی کرده‌است. در ابتدا زمانی که موزیسین‌های راک موسیقی کانتری و ریتم اند بلوز را با هم تلفیق کردند، راک دارای مشخصه‌های بارزی مثل آنارشیسم بود ولی بعدها با گذشت زمان، این مشخصه نادیده گرفته شد و این نوع موسیقی به سمت کسب مهارت و ایجاد تحول رفت. الویس پریسلی معروف به پادشاه، جزء مهم‌ترین شخصیت‌های راک اند رول و یکی از موفق‌ترین شخصیت تاریخ سبک راک به‌شمار می‌رود.

 

پاپ/راک


پاپ‌راک (پاپ راک) یکی از عمده‌ترین شاخه‌های موسیقی محسوب می‌شود که به‌طور کلی به هر نوع موسیقی پاپ ساخته شده پس از دوران جذب راک اند رول به پاپ، Pop rock می‌گویند. از ویژگی‌های این سبک ملودیک و گیرا بودن موسیقی آن است. از گروه‌های مشهور فعال در این سبک می‌توان به برادران اورلی، بیتلز، Rowed House و سلین دیون اشاره کرد.

 

سافت راک


گرچه سبک سافت راک (Soft Rock) در اوایل دههٔ هفتاد پایه‌گذاری شد اما زمزمه‌های آن از اواخر دهه شصت آغاز شده بود. سافت راک موسیقی ملایمی‌ست که بیشتر تکیه بر خواننده و ترانه‌سرا دارد تا نوازنده؛ گروه فلیت وود مک در دهه هفتاد مشهورترین گروه این سبک است.

سافت راک تا حدی متمایل به پاپ-راک است اما با فضایی ملایمتر و نرمتر. گروه‌هایی مثل کارپنترز و شیکاگو تکیه بر موسیقی ساده و ملودیک داشتند و در طول حیات خود با تهیه‌کنندگان مختلفی هم کار کردند. در طول دههٔ هفتاد، سافت راک بازار موسیقی را تحت تأثیر خود قرار داد و به‌طور جدی موسیقی تلفیقی هم عصر خودش را دچار دگرگونی کرد و در ایران هم گروه‌های زیادی در این سبک فعالیت دارند مانند دِ وِیز، رضا یزدانی، شروین اِن زِد بند و ….

 

هارد راک


از نظرِ اکثریت دست اندر کاران موسیقی، دو سبک هارد راک و هوی متال مشابه هستند. چرا که شباهتهای بسیار زیادی بهم دارند. در هر دو مورد صدای خشن گیتار کاملاً قابل تشخیص است و به‌طورِ معمول نقش اساسی را در گروه، خواننده اجرا می‌کند که معمولاً وظیفه نواختن سازی را هم به عهده دارد. اگر چه تفاوت‌های اساسی نیز دیده می‌شود از جمله لزوم وجود ریتم در پس زمینه موسیقی هارد راک. در صورتی که این ویژگی در موسیقی هوی متال دیده نمی‌شود بلکه این نوع موسیقی بر صدای خشن گیتار و ریتم‌های کوبه‌ای تکیه دارد. لد زپلین یکی از پر نفوذترین گروه‌های سبک هارد راک است.

 

لد زپلین

 

هارد راک در اواخر دههٔ ۶۰ رشد خود را آغاز کرد و تحولی در زمینه موسیقی راک ایجاد کرد. در هارد راک کمتر از بلوز از بداهه نوازی استفاده می‌شود و در عین حال به خشونت سبک هوی متال نیست، اگرچه همان ریف‌ها و سولوهای طولانی و صداهای خشن در هارد راک نیز هست. در این سبک این ریتمها و ریف‌ها هستند که بیشترین اهمیت را دارند و باید به بلندترین شکل ممکن نواخته بشوند.

 

گرانج


سبکی که اوج درخشش آن در دهه ۹۰ اتفاق افتاد و تبدیل به محبوب‌ترین سبک هارد راک این دهه شد و این درخشش نتیجه خلاقیت کرت کوبین و بقیه اعضای نیروانا بود.[نیازمند منبع] سبکی که از دل بلک سبث برخاست و حاصل ترکیب موسیقی پانک و هوی متال بود و البته گرایشش بیشتر به سمت پانک بود تا هوی متال، بخصوص در انتخاب اشعار و نوع اعتراض موسیقایی آن. اما در نحوه نواختن ریف‌ها به هوی متال شباهت بیشتری داشت. این سبک دارای دو نسل و دورهٔ مشخص است: نسل اول شامل گروه‌های گرین ریور، ماد هانی می‌شد که این موج هنوز هم ادامه دارد و ریف‌های آن سنگین تر و خشن تر از ریف‌های دورهٔ دوم است. مشهورترین گروه از موج دوم نیروانا است که موسیقی آن ملودیک تر از سایر گروه‌های گرانج است و مهم‌ترین ویژگی آن stop-start زیاد آنست.

 

آلترنیتیو راک


آلترنیتیو راک یکی از شاخه‌های راک است که تمام گروهای پست پانک را از اواسط دهه هشتاد تا اواسط دهه ۹۰ تحت تأثیر خود قرار داد.

 

پانک راک


در اواخر دهه ۶۰ و دهه ۷۰، رویدادهای اجتماعی، مانند جنگ ویتنام، تورم، و بیکاری، در موسیقی ان دوران خود را منعکس می‌کرد. در حالی که موسیقی جدی تر می‌شد، اما ارتباطش با مسایل روزمره زندگی کم می‌شد و در بیشتر حالت فرار از واقعیات می‌گرفت. در همین زمان بود که گروه‌های پانک در انگلیس با تأثیر گرفتن از این جو، و همچنین با کمک از موسیقی بعضی از گروه‌های آمریکایی، رو به گسترش گذاشتند. از اولین و مشهورترین این گروه‌ها، سکس پیستولز بود.

 

 

تنوع‌های موسیقی راک در دهه ۱۹۸۰


در دهه ۱۹۸۰ موسیقی راک مردمی اشباع و جذب شد. این دوران همچنین شاهد موج جدید هوی متال انگلیسی بود. در اولین بخش این دهه شاهد هنرنمایی ابتکارها و نوآوری‌های ادی ون هلن و گروه‌ای سی دی سی هستیم. بونو از یوتو به گرایش و تمایل‌های خود ادامه داد. همگام با این پدیده، باندهای موج جدید پاپ با اجرا کنندگانی مانند بیلی آیدولو گوگوسبا شهرت افزاینده خود مردمی و عمومی باقی‌ماند. راک قلب مملکت آمریکایی این مورد به‌طور قوی افزایش یافت که مثالی از آن توسط بروس اسپرینگتون، باب سگر، جان (کوگار) ملنکاپ و دیگران بود؛ که این توسط تصنیف نویسان- خوانندگان سنتی آمریکایی، پل سایمون و ستاره سابق انگلیسی برنامه راک، پیتر گابریل موسیقی راک ورل با انواع سبک‌های موسیقی سنتی در سراسر جهان تقویت و معروف شد، این شهرت و معروفیت بنام *موسیقی جهانی* شناخته شد و شامل تقویت و معروفیت مانند راک نسل‌های مختلف شد.

این باندها دردهه ۸۰ تعداد بسیار زیادی را به طرف راک انگلیسی زیرزمینیتوی-پاپ، برق کفش و سنگ فضایی مانند نفوذ گیتار سنتی انگلیسی که توسط نوازندگان سنگ درخشان اجرا و پخش می‌شد، کشاندند. برای مدتی بلور اوسیس با رقابت سرسختانه مشابه با رقیبان نوازندگان سنگ‌های غلتان بودند. برای مدت دیگری باندهایی مانند بلور که گرایش به پیروی از چهره‌های کوچک و پرهیجان، اوسیس ترکیب شده باجنبه‌های سنگ‌های غلتان و با ملودی نوازندگان آن داشتند. بادهای روحیه و رادیو هد تمایلی به مجری‌هایی مانند الویس کوستلو، فرزام، پینک فلوید و R.E.M با موسیقی راک پیشرفته و ویرایش شده در بیشتر آلبوم‌های معروف، کامپیوتر OK «داشتند. این باندها خیلی موفق بودند و برای مدت زمانی به اوسیس لقب» بزرگترین باند در جهان" بخاطر تشکر از فروش ۱۴ میلیون نسخه از آلبوم آن‌ها در سراسر جهان داده شده بود ولی بعد از ورشکستگی و فروپاشی باند، مصیبت از دست دادن محبوبیت مردمی و همگانی و کاهش چشمگیر حمایت عمومی در ایالات متحده افت پیدا کردند. باند روحیه بعد از ایجاد مشکلاتی در آن و کنار کشیدن باند دیگر رادیو هد به داخل باندهای الکترونیکی ایالات متحده آمریکا به عنوان یک مشکل عمده از هم پاشیده شدند.

  • خرید فروش محصولات ارگانیک
۱۹
خرداد

جیمی هندریکس

جیمز مارشال هندرکس (به انگلیسی: James Marshall Hendrix) (زاده ۲۷ نوامبر ۱۹۴۲ - درگذشت در ۱۸ سپتامبر ۱۹۷۰) گیتاریست، آوازخوان، ترانه‌نویس آمریکایی بود. وی تأثیر زیادی بر روی خواننده‌های سبک راک اند رول گذاشت. هندرکس خود به تنهایی نواختن گیتار را فرا گرفت و به عنوان ساز اصلی معمولاً یک فندر استرتوکستر می‌نواخت. از آنجا که هندرکس یک چپ‌دست بود، گیتار را به‌صورت وارونه می‌نواخت. او ابتدا در انگلستان، سپس در تمام دنیا، پس از اینکه در سال ۱۹۶۷ در فستیوال پاپ مونتری به نوازندگی پرداخت، به شهرت رسید.

 

جیمی هندریکس

 

او در سال ۱۹۶۶، با ترانه‌های آهای جو و گرد ارغوانی و همچنین یک اجرای زنده به مقام ستارهٔ راک دست یافت. کتاب "اتاق پر از آینه" او به مناسبت سی‌وپنجمین سالگرد درگذشت وی در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. دلیل مرگ او هیچ‌گاه مشخص نشد. عده ای بر این باورند دلیل آن خودکشی و یا مصرف زیاد و همزمان مشروبات الکلی و دارو های تسکین دهنده در یک مهمانی شبانه و پس از آن، رخ داده‌است.

او به‌همراه جیم موریسون و جنیس جاپلین به‌دلیل حرف جی (J) در ابتدای نام کوچک و البته مرگ نسبتاً مشابه‌شان در حدود ۲۷ سالگی و در بازه‌ای تنها چندماهه مابین سپتامبر ۱۹۷۰ تا ژوئیه ۱۹۷۱(به علت مصرف مواد مخدر و مسکرات الکلی)، به سه "جی"(Three j's) مشهور شدند.

این سه نفر به‌همراه برایان جونز و کرت کوبین، گروه «کلوب ۲۷» را تشکیل دادند.

در سال ۲۰۰۳ مجله رولینگ استون و در رده‌بندی ۱۰۰ گیتاریست برتر عصر، جیمی هندرکس را در ردیف اول قرار داد.

 

ارتش

هندریکس که دو بار به خاطر سرقت ماشین دستگیر شده بود، می‌بایست بین رفتن به زندان به مدت دو سال یا وارد شدن به ارتش ایالات متحده یکی را انتخاب کند. هندریکس ارتش را انتخاب کرد و در ۳۱ می ۱۹۶۱ به فورت کمپل فرستاده شد. وقتی که در ارتش بود، افسران او گفتند که او اغلب در حین اجرای مأموریت خوابش می‌برد و یکی می‌بایست تمام وقت او را زیر نظر می‌داشت. او نمی‌توانست به خوبی از اسلحه استفاده کند (چون چپ دست بود) و یکی از افسرهای آنجا گفته است که «مغزش در حین انجام مأموریت به خاطر فکر کردن در مورد گیتارش کار نمی‌کرد». با این حال، دوران ارتش برای هندریکس بسیار مهم بود، چرا که در آنجا بود که با سربازی دیگر که نوازنده گیتار بیس بود و بیلی کوکس نام داشت آشنا شد. بعدها آن دو در گروه کوچکی به نام The King Kasuals با هم همکاری کردند.

در ۳۱ مه ۱۹۶۲، فرماندهان هندریکس تشخیص دادند که بهتر است هندریکس ارتش را ترک کند، چرا که دردسرهای زیادی را به وجود آورده بود. هندریکس هم موافقت کرد و پس از تنها یک سال خدمت در ارتش، آنجا را ترک کرد. هندریکس بعدها گفت که او پس از شکسته شدن قوزک پایش در حین فرود آمدن از بیست و ششمین پرش‌اش با چتر نجات از ارتش خارج شد. او گفت که خدمت در ارتش را دوست نداشت و با شیوه انجام کارها در آنجا موافق نبود. وقتی که در آمریکا با او مصاحبه شد، او هرگز درباره دوران خدمتش صحبت نکرد. وقتی که در یک مصاحبه تلویزیونی از او سؤال شد، تنها به ذکر این نکته بسنده کرد که او خدمتش را در فورت کمپل گذرانده است.

 

دیگر سال‌های عمر

واختن گیتاری که برای افراد راست‌دست ساخته شده بود، توسط هندریکس که یک چپ‌دست بود، او را به شهرت رساند. اولین کنسرت موفق او با یک باند کوچک بدون نام در کنیسه بود. او بعدها وارد گروهی به نام The Velvetones شد.

هندریکس و کوکس پس از ترک کردن ارتش، به کلارکسویل تنسی رفتند و در انجا در گروه‌شان که The King Kasuals نام داشت، مشغول به نواختن شدند. آن‌ها در بارهای کوچک نوازندگی می‌کردند، اما این کار پول زیادی برایشان به همراه نداشت. سرانجام، او و کوکس به نشویل رفتند. در نوامبر ۱۹۶۹، هندریکس به اولین اجرای استودیویی خود رفت. هنگامی که در نشویل بود، با بسیاری از گروه‌های موسیقی به عنوان نوازنده گیتار لید، ریتم و آوازخوان همکاری کرد. هرچند که این کار هم پول زیادی برای او به همراه نداشت، اما به او آموخت که گروه‌های موسیقی چطور کار می‌کنند و اداره می‌شوند.

بعدها، هندریکس نشویل را ترک کرد و به نیویورک رفت. در ژانویه ۱۹۶۴، به هارلم رفت و در بارها و کلوب‌ها مشغول نوازندگی شد. هندریکس همچنین اولین جایزه در یک کنسرت گیتار آماتور در تئاتر آپولو را هم دریافت کرد. در سال ۱۹۶۶، هندریکس گروه موسیقی خودش که Jimmy James and The Blues Flames نام داشت را بنیان نهاد. اعضای این باند افرادی بودند که آن‌ها را در شهر ملاقات کرده بود. یکی از آن‌ها پسر ۱۵ ساله‌ای بود که رندی نام داشت. هندریکس کنسرت‌های بسیاری را در نیویورک اجرا کرد و در کافه‌ای به نام Café Wha?‎ ترانه‌های بسیاری را نواخت. در ۱۹۶۶، هندریکس با دوست‌دختر کیث ریچاردز، گیتاریست گروه رولینگ استونز که لیندا کیث نام داشت، آشنا شد. لیندا کیث از نوازندگی او خوشش آمد و او را به چاز چاندلر، مدیر گروه انیملز معرفی کرد. چندلر به هندریکس گفت که یک نسخه راک از ترانه آهای جو بنویسد و وقتی که او این کار را انجام داد، چندلر او را به اندن بود تا قراردادی با او امضا کند. هندریک گروه جدیدی به نام جیمی هندریکس اکسپرینس تأسیس کرد که نام این گروه توسط منیجر مالی آنها، Mike Jeffery انتخاب شده بود.

گروه جیمی هندریکس اکسپرینس اولین آلبوم استودیویی خود را در سال ۱۹۶۷ عرضه کرد که آیا مواد کشیده‌اید نام داشت. وقتی که این آلبوم تهیه شد، هندریکس به سراسر انگلستان و برخی از نواحی اروپا سفر کرد. در ۴ ژوئیه ۱۹۶۷، گروه The Jimi Hendrix Experience آخرین کنسرت خود را در لندن و قبل از عزیمت به آمریکا اجرا کرد. در آمریکا، افراد مشهور زیادی از جمله پل مک‌کارتنی، جورج هریسون، اریک کلپتون، جک بروس و برایان اپستین برای دیدن نواختن هندریکس آمدند.

آلبوم اول آن‌ها در مکان دوم در جداول انگلستان قرار گرفت. در سال ۲۰۰۱، وی‌اچ‌وان آلبوم آیا مواد کشیده‌اید را در جایگاه پنجم فهرست برترین آلبوم‌های تمام دوران‌ها قرار داد. مجله رولینگ استون هم این آلبوم را در جایگاه ۱۵ در فهرست ۵۰۰ آلبوم برتر همه دوران‌ها در سال ۲۰۰۳ قرار داد.

دومین آلبوم هندریکس در همان سال ۱۹۶۷ منتشر شد و Axis: Bold as Love نام داشت. این آلبوم ترانه‌های مشهوری را در خود دارد که معروف‌ترین آن‌ها ترانه Little Wing است. نسخه‌های دیگری از این ترانه توسط موسیقی‌دانان دیگر هم اجرا شده‌است. آلبوم در جداول ایالات متحده مقام سوم و در جداول بریتانیا مقام پنجم را کسب کرد.

سومین آلبوم هندریکس بانوکده الکتریکی (به انگلیسی: Electric LadyLand) نام داشت که یک آلبوم دو دیسکه بود و در سال ۱۹۶۸ منتشر شد. آلبوم در ایالات متحده جایگاه اول و در بریتانیا جایچاه پنج را از آن خود کرد. در سال ۲۰۰۳، VH1 آن را در جایگاه ۷۲ در فهرست بهترین آلبوم‌های همه دوران‌ها قرار داد و رولینگ استون هم آن را در یک فهرست مشابه در جایگاه ۵۴ قرار داد.

 

مرگ
در ۱۸ سپتامبر ۱۹۷۰، هندریکس در هتل سمرقند (به انگلیسی: Samarkand) در لندن و در حالیکه در کنار دوست دخترش مونیکا دانمان بر روی تخت خوابیده بوده درگذشته بود. او پس از مصرف زیاد الکل و همینطور خوردن تعداد زیادی قرص خواب مرده بود. او استفراغ کرده بود و احتمالاً بر اثر همان استفراغ هم خفه شده بود چون هشیاری نداشت.

گمانه‌زنی‌های زیادی درباره مرگ هندریکس مطرح شده‌است. دوست‌دختر او، وقتی که او مرده بود همراه او بوده‌است و گفته است که وقتی او را در پشت آمبولانس گذاشته زنده بوده‌است. اما کارکنان بیمارستان گزارش کرده‌اند که قبل از اینکه آمبولانس او را برساند مرده بوده‌است. برخی از مردم گفته‌اند که هندریکس زنده بوده‌است اما امدادگران سر او را به خوبی نگه نداشته بودند تا بر اثر بیهوشی بر روی استفراغ خود خفه نشود. یک شعر غمناک در آپارتمان هندریکس یافت شد که توسط او نوشته شده بود و این گمانه‌زنی را مطرح کرد که او خودکشی کرده‌است. محتمل‌ترین نظریه این است که او در حال مستی تعداد زیادی قرص خواب خورده بوده و نمی‌توانسته بیدار شود و استفراغ کرده و در نتیجه آن خفه شده‌است. گمانه‌زنی دیگری که اخیراً مطرح شده‌است این است که او توسط مدیر برنامه خود به قتل رسیده باشد.

دفن
هندریکس در اول اکتبر ۱۹۷۰ در پارک یادبود گرین‌وود در رنتون، واشینگتن به خاک سپرده شد.

شخصیت
هندریکس تیپ منحصر به فردی داشت و مدل موهای او به سبک باب دیلن بود. او دستمال، حلقه و بروش می‌پوشید. در سال‌های اول فعالیت خود، یک جامه سیاه و پیراهن ابریشم می‌پوشید.

از ۱۹۶۸ هندریکس شروع به بستن شال‌گردن به بازوان و پاهایش کرد. او از ۱۹۶۹ دستمال‌سر معروفش را می‌پوشید.

مواد مخدر
هندریکس به‌طور گسترده‌ای از داروهای روان‌گردان مانند ال‌اس‌دی استفاده می‌کرد. او ماریجوانا می‌کشید و الکل مصرف می‌کرد. او در حال مستی، عصبانی و پرخاشگر می‌شد. با این حال هیچکس نمی‌داند که هندریکس هروئین مصرف می‌کرده یا نه. در کالبدشکافی او، اثری از هروئین یافت نشد و جای سوزن هم در بدن او یافت نشد.

  • خرید فروش محصولات ارگانیک
۱۹
خرداد

لودویگ فان بتهوون

لودویگ فان بتهوون (به آلمانی: Ludwig van Beethoven، ( بشنوید)) (غسل تعمید در ۱۷ دسامبر ۱۷۷۰ م. – درگذشتهٔ ۲۶ مارس ۱۸۲۷)، موسیقی‌دان و آهنگساز اهل آلمان بود. وی شخصیتی مهم در انتقال بین دوره‌های کلاسیک و رمانتیک در موسیقی غرب بود و یکی از بزرگترین آهنگسازان اروپایی به حساب می‌آید. زندگی حرفه‌ای او معمولاً به دوره‌های «اولیه»، «میانی» و «پایانی» تقسیم می‌شود. دورهٔ «اولیه» حدوداً تا سال ۱۸۰۲ ادامه دارد، دورهٔ «میانی» از سال ۱۸۰۲ تا ۱۸۱۲ را شامل می‌شود و دورهٔ «پایانی» از ۱۸۱۲ تا زمانِ مرگ وی در سال ۱۸۲۷ است. او در طول زندگی خود آثار بسیاری آفرید که نُه سمفونی، پنج کنسرتو پیانو، یک کنسرتوی ویولن، سی و دو سونات پیانو، شانزده کوارتت زهی، دو مس و اپرای فیدلیو از آن جمله‌اند.

بتهوون در بن متولد شد. استعداد موسیقی‌اش در سنین کودکی آشکار بود، و در ابتدا توسط پدرش یوهان فان بتهوون به سختی و فشرده آموزش داده می‌شد. وی بعداً توسط آهنگساز و رهبر ارکستر، کریستیان گوتلوب نیفه موسیقی آموخت و تحت نظارت او نخستین اثرِ خود، مجموعه‌ای از واریاسیون‌ها برای ساز شستی‌دار را در سال ۱۷۸۳ منتشر کرد. او توسط «مادرِ دوم» (نامادری) خود هلن فان برونینگ[الف] که به فرزندانِ شوهرش با محبت پیانو می‌آموخت، از زندگی خانگیِ ناکارآمد رهایی یافت و در سن ۲۱ سالگی، به وین نقل مکان کرد و در آنجا آموختن آهنگسازی را با یوزف هایدن ادامه داد. وی سپس به عنوان یک پیانیست چیره‌دست شهرت پیدا کرد و به‌زودی توسط کارل آلویس، شاهزاده لیخنوفسکی[ب] برای آهنگسازی مورد حمایت قرار گرفت، که نتیجهٔ آن ساخت سه «تریو پیانو اپوس ۱» در سال ۱۷۹۵ شد (که اولین کارهایی بودند که او با اپوس نامگذاری‌شان کرد).

 

بتهوون

 

اولین اثر بزرگِ ارکسترال بتهوون، سمفونی شماره ۱، در سال ۱۸۰۰ خلق شد؛ و در سال ۱۸۰۱، شش کوارتت زهی (اپوس ۱۸) ساخت. بتهوون از کمی پیشتر به ناشنوایی مبتلا شده بود و بیماری‌اش در این سال‌ها رو به وخامت گذاشته بود، اما وی همچنان به فعالیت‌اش ادامه داد و سمفونی‌های سوم و پنجمِ خود را به ترتیب در سال ۱۸۰۴ و ۱۸۰۸ منتشر کرد. کنسرتو ویولن در سال ۱۸۰۶ ساخته شد. وضعیت جسمانی وی تا سال ۱۸۱۱، با ناشنواییِ تقریباً کامل، وخیم‌تر شد، و بتهوون از اجرای موسیقی و حضور در مجامع عمومی خودداری می‌کرد. آخرین کنسرتو پیانوی وی (شماره ۵ معروف به «امپراتور») در آن سال با اجرای اولیه توسط پیانیست معروف، آرشیدوک رودولف به نمایش درآمد.

بتهوون بعد از دور شدن از جامعه، بسیاری از تحسین‌برانگیزترین آثار خود مانند سمفونی‌های بعدی، موسیقی مجلسی و سونات‌های پیانو را در دورهٔ پایانی حیاتش تألیف کرد. تنها اپرای وی که «فیدلیو» نام دارد و برای اولین بار در سال ۱۸۰۵ اجرا شده بود را در سال ۱۸۱۴ به نسخهٔ نهایی رساند، میسا سولمنیس را در سالهای ۱۸۱۹–۱۸۲۳ ساخت، و آخرین سمفونی‌اش را نیز در سال‌های ۱۸۲۲–۱۸۲۴ ساخت. این سمفونی که سمفونی شماره ۹ نام گرفت، یکی از اولین نمونه‌های سمفونی با گروه کر است. آخرین کوارتت‌های زهی (۱۸۲۶–۱۸۲۵) از جمله دستاوردهای نهایی بتهوون است. وی سرانجام پس از چند ماه بیماری و بستری، در سال ۱۸۲۷ درگذشت.

آثار بتهوون در همهٔ سبک‌ها همچنان اصلی‌ترین رپرتوار موسیقی کلاسیک در نظر گرفته می‌شود. همچنین از او به‌عنوان کسی که رابطهٔ دردسرساز با معاصرانش داشته‌است، یاد می‌کنند.

 

در اواخرِ پاییز ۱۸۲۶، بتهوون در راه بازگشت از سفری از ییلاق‌های اطرافِ وین، به‌شدت دچار سرماخوردگی و سینه‌پهلو شد و در منزلش بستری گردید. برادرزاده‌اش را در پیِ طبیب فرستادند اما نقل می‌شود که وی این مأموریت را فراموش کرده و پس از دو روز به یاد می‌آورد که چه کاری داشته‌است. بتهوون در هنگام بستری بدون پرستار بود و برادرزاده‌اش نیز مشغول بازی بیلیارد بود و پول‌هایی هم که از بتهوون می‌گرفت، خرج قمار می‌کرد. سرانجام مستخدم میخانه‌ای که کارل در آنجا قماربازی می‌کرد، طبیبی را به بالین بتهوون فرستاد. پزشک که او را با صورت برافروخته و تنگیِ نفسِ شدید مشاهده کرد، برای مشورت از جراح معروف شهر کمک خواست و بتهوون تحت عمل جراحی قرار گرفت. او چهار بار در تاریخ‌های ۲۰ دسامبر ۱۸۲۶، ۸ ژانویه، ۲ فوریه و ۲۷ فوریه ۱۹۲۷، تحت عمل جراحی قرار گرفت و جسم نیرومند وی به‌مدت سه ماه با بیماری دست و پنجه نرم می‌کرد.

در این زمان خیلی از دوستان بتهوون او را فراموش کرده بودند و اگر کمک‌های دوستان انگلیسی وی نبود، آخرین روزهای زندگی‌اش با فلاکتِ بیشتری سپری می‌شد از اواخر فوریه، حال بتهوون رو به وخامت گذاشت، یوهان نپوموک هومل کدورت‌های خود را با بتهوون به فراموشی سپرد و به همراه همسرش در ششم مارس، به دیدار بتهوون شتافت. وی پس از دیدنِ بتهوون نتوانست مانع از ریختن اشک خود شود.

فردیناند هیلر که در زمان بیماری و چند روز قبل از مرگ، به ملاقات بتهوون آمده بود، می‌گوید:
بتهوون در حالیکه لباس خاکستری بلندی به تن داشت و کفش‌های بزرگی تا زانو پوشیده بود، جلوی پنجره دراز کشیده بود و نمی‌توانست چیزی بگوید. قطرات عرق روی پیشانی او چون مروارید می‌درخشید. همسرِ هومل دستمالی خیس کرده روی پیشانی‌اش گذاشت. من هیچ‌گاه نمی‌توانم نگاهی که در کمالِ حق‌شناسی به ما افکنده بود، فراموش کنم. در این هنگام بتهوون قلم برداشت و وصیت‌نامهٔ مختصری به برادرزاده‌اش (کارل) نوشت.

بتهوون بیشتر ماه‌های باقی‌مانده از عمرش در بستر بود و بسیاری از دوستانش برای ملاقات به آنجا می‌آمدند. وی در ۲۶ مارس ۱۸۲۷ در سن ۵۶ سالگی درگذشت. دوست وی آنسلم هوتنبرنر، که در آن زمان حضور داشت، گفت که در لحظهٔ مرگ، طوفان و رعدوبرق وجود داشت. کالبدشکافی آسیب قابل توجهی در کبد را نشان می‌داد، که ممکن است به دلیلِ مصرف سنگینِ الکل باشد. همچنین آسیب‌دیدگیِ اعصاب شنوایی و سایر اعضای بدن نیز مشاهده شد.

در مراسم تشییعِ جنازهٔ بتهوون در ۲۹ مارس ۱۸۲۷، حدود بیست هزار نفر حضور داشتند. فرانتس شوبرت، که مشعل‌دارِ این مراسم بود، سال بعد درگذشت و در کنار او دفن شد. تشییع پیکر وی پس از خواندن مناجات و دعای آمرزش در کلیسای مقدس، به گورستان اختصاصی در قبرستان واهرینگ، شمال غربیِ وین، منتقل و به خاک سپرده شد. در سال ۱۸۶۲، چند سال پس از خاک‌سپاری بقایای جسدِ وی برای مطالعه مجدد نبش قبر شد و در سال ۱۸۸۸ به گورستان زنترالفریدوف وین منتقل شد.

 

 

بنای یادبود بتهوون در بن به مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد تولدش در اوت سال ۱۸۴۵ رونمایی شد. این نخستین مجسمهٔ ساخته شده از آهنگساز در آلمان بود و همراه با پرده‌برداری، جشنواره موسیقی نیز برگزار شد، و این انگیزه‌ای برای ساخت بسیار شتابزدهٔ تالار بتهوون در بن شد (به درخواست فرانتس لیست، در کمتر از یک ماه طراحی و ساخته شد). در سال ۱۸۴۲، مجسمهٔ موتسارت در سالزبورگ اتریش رونمایی شده بود، اما وین تا سال ۱۸۸۰، با مجسمه به بتهوون احترام نمی‌گذاشت. او تنها نامی است که دارای یک لوح حکاکی شده روی یکی از کتیبه‌های تالار ارکستر سمفونیک بوستون است. جاهای دیگر خالی ماندند، زیرا احساس می‌شد تنها محبوبیتِ بتهوون است که دوام خواهد داشت.
یک موزه به نام خانه بتهوون در محل تولد وی و در مرکز شهر بن وجود دارد. از همان سال ۱۸۴۵ این شهر میزبان یک جشنوارهٔ موسیقی به نام «جشن بتهوون» بوده‌است. این جشنواره در ابتدا نامنظم بود اما از سال ۲۰۰۷ همه ساله برگزار می‌شود.
در محوطهٔ دانشگاه سن خوزه، کالیفرنیا، یک مرکز تحقیقاتی و میزبان سخنرانی‌ها و اجراهای اختصاصی مربوط به زندگی و آثار بتهوون به عنوان موزه فعالیت می‌کند. این تنها مؤسسه در نوع خود در آمریکای شمالی است و بزرگترین مجموعه آثار و یادگاری‌های بتهوون را در خارج از اروپا در اختیار دارد.
سومین دهانهٔ بزرگ روی سیارهٔ عطارد به افتخار او نامگذاری شده‌است، همان‌طور که یک سیارک، بتهوون ۱۸۱۵ نام گرفت.
نسخهٔ دست‌نویس اصلیِ سمفونی ۹ بتهوون، که در کتابخانهٔ دولتیِ برلین نگهداری می‌شود، در سال ۲۰۰۱، در حافظهٔ جهانی یونسکو ثبت شد.
یک نسخهٔ ضبطِ فونوگرافی از سمفونی شماره ۵، همراه با نمونه‌های گسترده‌ای از تصاویر، صداهای رایج، زبان‌ها و موسیقی زمین است، در سال ۱۹۷۷ با کاوشگر وویجر، به فضا فرستاده شد.

  • خرید فروش محصولات ارگانیک
۱۹
خرداد

دیستورشن

 

دیستورشن (به انگلیسی: Distortion) که با نام‌های اوردرایو (به انگلیسی: Overdrive) و فاز نیز شهرت دارد، وسیله‌ای است برای ایجاد افکت صوتی برای گیتار الکتریک و گیتار باس الکتریک و دیگر سازهایی که به آمپلی فایر متصل می‌شوند همانند کیبورد یا سینث‌سایزر و حتی گاهی برای استفاده در اجراهایی با ساز دهنی یا خوانندگی هم استفاده شده‌است. یک افکت صدای دیستورشن در واقع وسیله‌ای الکترونیکی است که سیگنال‌های ورودی از سازها را تکه‌تکه یا فشرده می‌سازد، این افکت با تقویت سیگنال‌ها و افزودن هارمونی‌های جدید و صداهای فرعی، از سیگنال‌های ورودی صداهای قوی تری را تولید می‌کند. اغلب گونه‌های دیستورشن به نت‌های اصلی ایجاد شده از یک ساز، حجمی درشت‌تر می‌دهند. دیستورشن‌ها در سبک‌های زیاد از موسیقی بکار می‌روند، از اوردرایوهای لطیفی که در بلوز سنتی بکار می‌رفت تا دیستورشن‌هایی خشن‌تری که در سبک‌های هاردکور پانک، گرانج و هوی متال بکار می‌رود.

 

افکت گیتار

 

دیستورشن را به گونه‌های مختلفی می‌توان ساخت، مانند استفاده از پری-اَمپ، پاور آمپلی‌فایر، پدال افکت، بلندگوها یا آمپلی‌فایرهای دیجتال امروزی یا مولتی‌افکت‌ها یا حتی نرم‌افزارهای دیجیتالی. بعضی از نوازندگان حرفه‌ای با ترکیبی از مواردی که نام‌برده شد، برای خود دیستورشن ویژه‌ای را می‌سازند.

 

پیشینه

در اوایل دورانی که گیتارها را به آمپلی‌فایر متصل می‌کردند، آمپلی‌فایرها بسیار ساده و ابتدایی بودند، دیستورشن اصولاً جزوه ذات صدای آنان بود. اغلب آمپلی‌فایرهای آن زمان چند منظوره بودند و طوری طراحی شده بودند که چندین ساز به آن‌ها متصل می‌شد و چندین خروجی را به همراه داشتند. پیک‌آپهای گیتارها نیز ضعیف و بی‌کیفیت بودند. گیتارها معمولاً بدنه چوبی تو خالی داشتند، که با سیگنال‌های مرتعش شده از آمپلی‌فایرها به راحتی مرتعش می‌شدند (قانون رزونانس) و از این رو در هنگام اجرا اغلب صداهای ناخواسته‌ای تولید می‌شد. اگرچه که گیتارهای الکتریک توسط هنرمندانی چون لس پال و چارلی کریستین محبوب شده بودند اما موفقیت واقعه‌ای پس از دههٔ ۵۰ میلادی بود. در این دوره بود که گیتار الکتریک‌هایی با بدنه توپر عرضه شدند که دیگر با سیگنال‌های مرتعش شده از آمپلی‌فایرها مرتعش نمی‌شدند و همچنین قابلیت اجرا با صداهای بلندتری را نسبت به مدل‌های پیشین خود داشتند.

ایده استفاده از دیستورشن در آمپلی‌فایرها توسط سازندگان اولین آمپلی‌فایرها مطرح نشده بود و اغلب دیستورشن‌های آن زمان کاملاً تصادفی و ناشی از صدمات وارده به آمپلی‌فایر بودند با این حال بعضی از نوازندگان و تهیه‌کنندگان آن را دوست داشتند و از آن در ضبط آثارشان استفاده می‌کردند. در هنگام ضبط ترانه «راکت ۸۸»، یکی از اولین ترانه‌های سبک راک ان رول، ایک ترنر و ویل کیزارت از آمپلی‌فایر آسیب دیده‌ای استفاده کردند که صدای دیستورشن داری را تولید می‌کرد. ویلی جانسون، نوازنده هاولین ولفز نیز مشهور است که به‌طور هدفمندی از دیستورشن در آثارش استفاده می‌کرده‌است.

چاک بری اولین هنرمندی است که اوردرایو را در آثارش به کاربرده است و او را آغازکننده این دوران می‌دانند. او از آمپلی‌فایرهایی استفاده می‌کرد که دهانه خروجی کوچکی داشتند و این کوچکی خروجی صدا، به صوت خروجی از گیتار چاک، صدای اوردرایو می‌داد. این را می‌توان به وضوح در اولین اثر مشهورش به نام «میبلین» مشاهده کرد. بعدها او از آمپلی‌فایرهای بزرگتری استفاده کرد که در نتیجه افکت اوردرایو از صدای گیتار او حذف شد. اولین استفاده‌های هدفمند از دیستورشن به علت خرابی و آسیب آمپلی‌فایرها یا بلندگوها بوده‌است، نوازندگان گیتار ممکن بوده‌است که از یک مداد، تیغ اصلاح یا یک پیچ‌گوشتی برای پر کردن سوراخ بلندگو استفاده کرده باشند و در نتیجه این کار صدای دیستورشن دار را در ضبط آثارشان بکار گرفتند.

لئو فندر سازنده شرکت تولیدی گیتار و آمپلی‌فایر فندر، با مشاهده این اتفاقات تصمیم گرفت تا گونه جدیدی از آمپلی‌فایرهای خود را با توانایی ارائه اوردرایو محدودی بدون دیستورت واقعی سیگنال‌ها، به بازار عرضه کند. مدل‌های ابتدایی آمپلی‌فایرهای فندر با نام‌های «توید» و «بلک‌فیس» نمونه‌های خوبی از صدای کلین گیتار هستند. بسیاری از آمپلی‌فایرهایی که بعداً طراحی شدند از همین مدل‌ها الهام گرفته‌اند. اما انقلاب آمپلی‌فایرهای دیستورشن دار را جیم مارشال از شرکت مارشال آمپلی‌فایر طراح کرد، زمانی که او از یک مدل آمپلی‌فایر فندر الهام گرفت و در انگلستان آمپلی‌فایری را عرضه کرد که توانایی ایجاد افکت اوردرایو را بر روی سیگنال‌ها داشت. خیلی زود این مدل تبدیل به آمپلی‌فایر محبوب شد و در موسیقی‌های محلی بکار گرفته شد و این موضوع آغازی بود برای پیدایش «صدای مارشال» که ضخامت و قدرت نهفته در اصوات درون آن را می‌توان در آثار هارد راک آن زمان مشاهده کرد. در دوره‌های بعدی افکت دیستورشن و فاز را با استفاده از دستگاه‌های الکترونیکی مخصوص بدست می‌آورند. جیمی هندریکس یکی از اولین نوازندگان گیتاری بود که از همین دستگاه‌ها استفاده نمود، اغلب این گونه دستگاه‌ها توسط راجر مایرز طراحی یا اصلاح شده‌است.

  • خرید فروش محصولات ارگانیک
۱۷
خرداد

گیتار آکوستیک

گیتار آکوستیک

 

گیتارآکوستیک (Acoustic guitar) گیتاری است که وسیله‌ای جز بدنه آن صدای سیم‌ها را تقویت نمی‌کند، صدای سیم‌ها تنها در بدنهٔ چوبی توخالی آن تقویت می‌شود و به گوش می‌رسد. این نوع از گیتار معمولاً شش سیم فلزی دارند که ضخامت آن‌ها از زیرترین سیم تا بم‌ترین سیم به‌طور معمول بین ۱۳ تا ۵۶ هزارم اینچ می‌باشد.

 

شکل ظاهری

بدنه از اتصال صفحه چوبی پشتی، صفحه چوبی جلویی، و دو قسمت چوبی انحنادار کناری ساخته می‌شود، که صفحهٔ بالایی معمولاً دارای سوراخ یا سوراخ‌های بزرگی است که به واسطه شکل و محل قرار گرفتنشان می‌توانند ویژگی‌های آکوستیکی خاصی به ساز بدهند.

جنس این نوع ساز، در انواع مرغوب از جنس لالهٔ آمریکایی یا چوب افرا است و دسته آن معمولاً دارای ۱۴ فرت تا لبه بدنه و ۲۰ فرت تا کاسهٔ صدا است. امروزه انواع پیکاپ (موسیقی) دار این ساز نیز که عمدتاً با نام گیتار الکترواکوستیک شناخته می‌شوند نیز تولید می‌شوند.

برخی از گیتارهای آکوستیک دوازده سیم دارند که شامل شش سیم دوتایی می‌باشد که معمولاً برای نواختن ریتم پایه از آن استفاده می‌شود و به جز برخی از شاخه‌های موسیقی راک و کانتری از این نوع گیتار استفاده نمی‌شود. صدای این گیتار بسیار جذاب و زیبا است و گویی به روی هزاران سیم زخمه نواخته می‌شود و طنین دل‌انگیزی ایجاد می‌کند.

 

تفاوت گیتار اکوستیک با گیتار کلاسیک

در ظاهر گیتار آکوستیک شبیه به گیتار کلاسیک است. اما سیمهای این گیتار فلزی است و کاسه صدای آن بزرگتر از گیتار کلاسیک می‌باشد. به همین دلیل صدای گیتار آکوستیک دارای یک زنگ خاص است و به دلیل همین طنین زنگدار بیشتر در آهنگ‌های بلوز، کانتری، فولک و راک به کار می‌رود.

علاوه بر این، این دو گیتار در برخی تکنیک‌های نوازندگی با هم تفاوت دارند. دسته گیتار آکوستیک نسبت به گیتار کلاسیک باریکتر است و سیم‌ها به یکدیگر نزدیک ترند؛ لذا تکنیکهایی مثل باره گرفتن روی این ساز راحت‌تر است و حتی بعضاً تکنیکهایی روی این ساز قابل اجرا است که با گیتار کلاسیک امکان‌پذیر نیستند. برای مثال بعضی از نوازندگان آکوستیک، از انگشت شست دست چپ خود برای گرفتن سیمهای بالاتر استفاده می‌کنند. البته اجرای صحیح و شفاف نتها با این ساز قدرت بیشتری لازم دارد. چرا که سیمهای این ساز فلزی هستند و حتی در سازهای با اکشن پایین، نسبتاً به نیروی بیشتری برای نواختن نت یا بند کردن (Bending تکنیکی است که در پی ان نوازنده به جای عوض کردن یک یا نیم فرت سیم را در پهنای دستهٔ گیتار می‌کشد) احتیاج دارند.

 

تفاوت گیتار آکوستیک با گیتار فلامنکو

گونهٔ اسپانیایی گیتار آکوستیک با عنوان گیتار فلامنکو شناخته می‌شود؛ که نامش را از سبک زیبای فلامنکو به ارث برده‌است. گیتار زمانی وارد موسیقی فلامنکو شد که اسپانیایی‌ها فلامنکو را با سازهای دیگری می‌نواختند. پس از آن گیتار به شدت بر این موسیقی تأثیر گذاشت و هم‌اکنون کاملاً به آن وابسته‌است.

 

  • خرید فروش محصولات ارگانیک