خرید و فروش تجهیزات موسیقی

خرید و فروش تجهیزات موسیقی

خرید و فروش تجهیزات و آلات موسیقی در تهران و شهرستان ها

خرید و فروش تجهیزات موسیقی

خرید و فروش تجهیزات و آلات موسیقی در تهران و شهرستان ها

خرید و فروش تجهیزات موسیقی

خرید و فروش تجهیزات و آلات موسیقی در تهران و شهرستان ها درامز گیتار ویولن

بایگانی
آخرین مطالب

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خرید و فروش سیم گیتار» ثبت شده است

۱۹
خرداد

موسیقی جاز

جاز (به انگلیسی: jazz) (یا به تلفّظ انگلیسی جَز) یک سبک موسیقی ایجاد شده توسط سیاه‌پوستان آمریکا در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است که از مشخصات آن، به‌کارگیری نت‌های محزون (Blue Notes)، سنکُپ و ضدضرب، ضرب‌های کشیده-کوتاه و خرامان (سوینگ)،تغییرات داینامیکی وسیع، به‌کارگیری ندا و پاسخ‌، پلی‌ریتمیک بودن و مهم‌تر از همه بداهه‌نوازی است؛ و آن را نخستین فُرم هنری (Art Form) پدیدآمده در ایالات متحدهٔ آمریکا می‌دانند. گروه موسیقی ای که جاز بنوازد، گروه جاز نام دارد.

با فراگیری جاز در سراسر دنیا، این موسیقی تأثیر زیادی روی فرهنگ‌های موسیقایی ملت‌ها، مناطق و محل‌های مختلف، همچنین رشد بسیاری از سبک‌های شاخص دیگر داشت. جاز نیواورلینز که از اوایل دههٔ ۱۹۱۰ به وجود آمد، ترکیبی از دسته‌های دوره‌گرد سازهای بادی برنجی، رگتایم، موسیقی بلوز با بدیهه‌سازی‌های فراوان است.

 

موسیقی جاز


در دههٔ ۱۹۵۰ ضرورت جاز آزاد با اجراهایی بدون متر خاص و ساختمان موسیقایی غیرعادی احساس شد. در اواسط این دهه، هارد باپ که معرف تأثیرات ریتم اند بلوز، موسیقی گاسپل و بلوز به خصوص در نوازندگی پیانو و ساکسوفون بود، توسعه یافت. مُدال جاز در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ با استفاده از بداهه نوازی توسعه یافت. جاز راک فیوژن در اواخر دههٔ ۱۹۶۰ و اوایل دههٔ ۱۹۷۰ با تلفیق بداهه‌نوازی جاز با سازهای الکتریکی رایج در موسیقی راک، ظهور کرد. در اوایل دههٔ ۱۹۸۰، یک فرم تجاری از جاز فیوژن با نام جاز ملایم با پخش رادیویی قابل ملاحظه‌ای که یافت، موفقیت چشمگیری بدست آورد. باقی سبک‌ها و ژانرها از قبیل لاتین جاز و آفرو-کوبایی در دهه ۲۰۰۰ محبوب شدند.

 

واژه شناسی و تعریف


پرسش اصالت کلمه جاز (جاز) با تحقیقات قابل ملاحظه‌ای به نتیجه رسید و تاریخچه آن به خوبی ثبت شده‌است. به اعتقادی، به عبارت خودمانی جَسم (به انگلیسی jasm) مربوط است که به معنای «روحیه، انرژی» است که در سال ۱۸۶۰ به کار می‌رفت. اولین ثبت نوشتاری این کلمه در سال ۱۹۱۲ در یک مقاله لس‌آنجلس تایمز صورت گرفت که در آن یک بازیکن بیسبال یک توپ جاز را توصیف کرد: «به این دلیل که تلوتلو می‌خورَد و شما به سادگی نمی‌توانید کاری با آن بکنید.»

استفاده از این کلمه در متن موسیقایی در اوایل ۱۹۱۵ در شیکاگو تریبون ثبت شد. اولین استفاده از عبارت ثبت شده در متن موسیقایی در نیو اورلینز در ۱۴ نوامبر ۱۹۱۶ بوده‌ است. در مصاحبه با ان‌پی‌آر، موسیقیدان آمریکایی، یوبی بلیک از اصل این عبارت عامیانه صحبت کرد و گفت که «در یک جایی آن را جاز صدا زدند در حالی که جاز نبود بلکه جَس بود که کلمه نامناسبی بود و اگر شما معنی آن را می‌دانستید در جلوی خانم‌ها از آن عبارت استفاده نمی‌کردید.» انجمن گویش آمریکایی این کلمه را کلمهٔ قرن بیستم انتخاب کرد.

بر همگان ثابت شده‌است که از آنجایی که جاز محدوده وسیعی از موسیقی را در طول بیش از ۱۰۰ سال دربرمی‌گیرد، تعریف جاز بسیار دشوار می‌باشد. همچنین برای تعریف جاز از نقطه نظر فرهنگ‌های موسیقی دیگر از قبیل تاریخچهٔ موسیقی اروپایی یا موسیقی آفریقایی تلاش‌هایی انجام شده‌است.

یک تعریف وسیع‌تر که دوره‌های مختلف جاز را پوشش می‌دهد توسط تراویس جکسون پیشنهاد شد: «جاز، موسیقی‌ای است که کیفیت‌های مختلفی از قبیل سوینگ، بداهه‌نوازی، تعامل گروهی، بها دادن به صدای منحصر به فرد هر موسیقیدان و پذیرا بودن در برابر امکانات موسیقایی مختلف را شامل می‌شود.» بر خلاف تلاش‌های منتقدین و مشتاقان سبک‌های مختلف جاز که برای یافتن تعریف دقیق‌تر بحث می‌کردند، موسیقیدانان، خودشان را نسبت به تعریف موسیقی ای که اجرا می‌کنند بی‌میل نشان می‌دادند. برای مثال دوک الینگتون، یکی از چهره‌های برجستهٔ جاز، گفت: «همهٔ آن‌ها موسیقی هستند.»

 

جاز در فرهنگ و موسیقی غرب آفریقا و نیز در سنت‌های موسیقایی سیاهان آمریکا مانند بلوز و رگتایم و دسته‌های موسیقی نظامی اروپایی ریشه دارد. در آغاز سده بیستم این گونه موسیقی در میان سیاهان آمریکا رواج یافت و در دهه ۱۹۲۰ در بسیار از کشورها رایج گردید. از آن زمان به‌بعد جاز تأثیر زیادی در عرصه موسیقی داشته و هنوز در تحول و تغییر است.

وینتون مارسالیس ترومپت‌نواز چیره‌دست آمریکایی و برندهٔ جایزه پولیتزر دربارهٔ جاز می‌گوید:

"جاز ابداع سیاه‌هاست. جاز بازگوکنندهٔ خیلی چیزهای عمیق روحی است و نه تنها دربارهٔ ما سیاه‌ها و نحوهٔ نگاه ما به مسائل است بلکه دربارهٔ اصل معنی زندگی مردم‌سالارانهٔ امروزی هم است. جاز همان شرافت نژاد سیاه است که به صورت صدا درآمده‌است. در این سبک از موسیقی همه چیز را می‌شود دید، چه ناگفته‌گذاشتن‌ها، چه نفوذ کردن‌ها، چه پیچیده‌بودن‌ها، و چه مستور ماندن‌ها همه را می‌شود در این سبک دید. تا جاییکه من می‌دانم نواختن جاز از همهٔ سبک‌ها سخت‌تر است. جاز بهترین تفسیر احساسات شخصی در تاریخ موسیقی غربی است."

 

سبک‌ها


جاز خود به سبک‌های فرعی زیادی تقسیم می‌شود که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:

دیکسی‌لند
بیگ‌بند یا سوینگ
بی‌باپ
کول‌جاز
فری جاز
جاز برزیلی
سالسا جاز
فیوژن
سول جاز
اسید جاز
سموث جاز
مدال جاز
آوانگارد جاز

 

ایران و «جاز شرقی»


در دهه ۱۹۶۰ میلادی، دوک الینگتون، بزرگنام موسیقی جاز، قطعه‌ای به نام و افتخار اصفهان تنظیم نمود که مورد توجه قرار گرفت.

اما اولین خواننده جاز فارسی آلفرد لازاریان بود که در دهه‌ی ۴۰ شمسی تک‌آهنگی که از وی در رادیو پخش شد و مخاطبان زیادی به خود جذب کرد. اگرچه موج جاز در آن زمان طرفداران خود را به سرعت از دست داد. همان موقع مطبوعات علت کنارکشی وی را را اشکال‌تراشی در کار و عدم استقبال از جاز عنوان کردند.

در ۱۹۶۵، گروهی به رهبری لوید میلر و پرستون کیز سبک جدیدی از موسیقی جاز بنام «جاز شرقی» ابداع نمودند که در آن موسیقی سنتی ایران با موسیقی جاز آمیخته گردید. دستاوردهای این گروه اهل یوتا که Oriental Jazz Quartet نام گرفت، بسیار در ایران مورد توجه قرار گرفت، و حتی از تلویزیون ملی ایران نیز پخش می‌شد.

  • خرید فروش محصولات ارگانیک
۱۹
خرداد

موسیقی راک

موسیقی راک گونه‌ای موسیقی عامه‌پسند است که در دهه ۵۰ میلادی تحت عنوان راک اند رول شکل گرفت و در دهه ۶۰ و بعدتر به طیف گسترده‌ای از سبک‌های موسیقی، به ویژه در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا گسترش یافت. موسیقی راک ریشه در راک اند رول دهه ۴۰ و ۵۰ دارد که خودش شدیداً متأثر از ریتم و بلوز و سبک کانتری است. موسیقی راک تحت تأثیر ژانرهایی نظیر فولک و بلوز است و تأثیراتی از موسیقی جاز و کلاسیک را نیز در خود گنجانیده‌است.

راک اند رول و راکابیلی نفوذ عمده‌ای در موسیقی راک داشتند. نام راک کوتاه شده عبارت راک اند رول است و از فعل to rock در زبان انگلیسی به معنای جنباندن و تکان خوردن می‌آید و در سال ۱۹۶۰ که موسیقی راک انگلیسی توسعه یافت، واژه «موسیقی راک» عمومی و مردمی‌تر شد. از اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی نام راک اند رول صرفاً به موسیقی دهه ۵۰ و ۶۰ اطلاق شده ولی نام راک همچنان به‌عنوان نام فراگیر این‌گونه (که شامل راک اند رول هم می‌شود) به‌کار می‌رود. موسیقی راک با توسعه و گسترش سبک خود و تداخل با موسیقی انگلیسی و نفوذ آن، و علی‌رغم محدودیت‌ها و شرایط اجتماعی، یک پدیده فرهنگی بین‌المللی شد. موسیقی راک، شامل انواعی از سبک‌های مختلف و متنوع است که از مقبولیت عمومی گسترده‌ای برخوردار هستند.

 

موسیقی راک

 

در دهه شصت میلادی که از آن به عنوان عصر طلایی یا دوره کلاسیک راک یاد می‌شود، شماری از سبک‌های زیرمجموعه موسیقی راک پدید آمدند نظیر بلوز راک، فولک راک، کانتری راک، جز- راک فیوژن که بسیاری از آن‌ها سهم بسزایی در گسترش سایکدیلیک راک داشتند که متأثر از جلوه‌های ضد فرهنگی بود. سبک‌های جدیدی که از این جلوه‌ها زاده شدند شامل پراگرسیو راک بود که عناصر هنری را گسترش می‌داد؛ گلم راک که سبک‌های بصری و نمایشی را پررنگ می‌کرد؛ و زیر شاخه‌های اصلی هوی متال که در عین تنوع بر قدرت صدا و سرعت تأکید داشتند. در نیمه دوم دهه هفتاد پانک راک هم‌زمان با تقویت کردن و به مقابله برخاستن با این گرایش‌ها به تولید شکل نوپا و پرانرژی موسیقی می‌پرداخت که با نقدهای آشکار سیاسی و اجتماعی هویت می‌یافت. پانک با گسترش پی در پی دیگر سبک‌ها که شامل نیو ویو و پست پانک و در نهایت جنبش آلترناتیو راک بود، به دهه هشتاد نفوذ کرد. از دهه نود آلترناتیو راک بر راک غالب شد و خودش به زیر شاخه‌های گرانج، بیت پاپ و ایندی راک تقسیم گشت. بعلاوه سبک‌های فرعی از جمله پاپ پانک و رپ راک و رپ متال از آن تاریخ پدید آمدند و نیز بازنگری تاریخ راک نشان از آن دارد که سبک‌هایی نظیر گاراژ راک/ پست پانک و سینت پاپ در آغاز هزاره جدید جانی دوباره یافتند.

موسیقی راک همچنین نیروی محرکه‌ای برای جنبش‌های فرهنگی و سیاسی بود که منجر به پدید آمدن خرده فرهنگ‌هایی نظیر مدها و راکرها در بریتانیا و هیپی‌ها شد که در دهه شصت در سن فرانسیسکوی ایالات متحده متولد شدند. به‌طور مشابه در دهه هفتاد فرهنگ پانک خرده فرهنگ‌های برجسته‌ای نظیر گوث و امو را پایه‌ریزی کرد.

شاخصهٔ راک ملودی صوتی و آوایی همراه با هارمونی است که توسط گیتار الکتریک، گیتار بیس و درامز و اغلب با تأکید روی ضرب‌های قوی پشتیبانی می‌شود. نوعاً، راک، موسیقی آهنگ محور با کسر میزان ۴/۴ و همراهی گروه کر است، هرچند دشوار بتوان موسیقی راک را بواسطه تنوع بیش از حد و ویژگی‌های مشترک موسیقایی، به‌طور مشخص توصیف کرد. همانند موسیقی پاپ، شعرها بر مضامین احساسی تأکید دارند، هرچند نشانی طیف گسترده‌ای از سایر زمینه‌ها و اغلب نیز سیاسی و اجتماعی را می‌توان در آن یافت. با تسلط سفیدپوستان بر راک، نوازندگان مرد به عنوان یک عامل مؤثر بر شکل‌گیری زمینه‌های موسیقی راک شناخته شدند. موسیقی راک در تأکید بر نوازندگی، اجرای زنده و اصالت ایدئولوژی نسبت به موسیقی پاپ در رده بالاتری قرار دارد.

سازهای موسیقی کلیددار، مانند ارگ و پیانو، اغلب در انواع مختلف موسیقی راک مورد استفاده قرار می‌گیرند. در تاریخچهٔ راک و اوایل توسعهٔ این نوع موسیقی، استفاده از سازهای بادی برنجی و چوبی، مانند ساکسوفون، به‌طور عمومی در بعضی سبک‌ها رایج بودند، اما در سبک‌های فرعی جدیدی که از سال ۱۹۹۰ به وجود آمد، کمتر مورد استفاده هستند. موسیقی راک از نظر وسعت زیرشاخه‌ها بسیار گسترده‌است و از نظر تأثیرات اجتماعی و گستردگی شنوندگانش در بین دیگر سبک‌های موسیقی قابل توجه است.

 

 

راک اند رول


راک اند رول که یکی از سبک‌های تأثیرگذار و متداول در موسیقی راک است و روندی غیرقابل پیش‌بینی را طی کرده‌است. در ابتدا زمانی که موزیسین‌های راک موسیقی کانتری و ریتم اند بلوز را با هم تلفیق کردند، راک دارای مشخصه‌های بارزی مثل آنارشیسم بود ولی بعدها با گذشت زمان، این مشخصه نادیده گرفته شد و این نوع موسیقی به سمت کسب مهارت و ایجاد تحول رفت. الویس پریسلی معروف به پادشاه، جزء مهم‌ترین شخصیت‌های راک اند رول و یکی از موفق‌ترین شخصیت تاریخ سبک راک به‌شمار می‌رود.

 

پاپ/راک


پاپ‌راک (پاپ راک) یکی از عمده‌ترین شاخه‌های موسیقی محسوب می‌شود که به‌طور کلی به هر نوع موسیقی پاپ ساخته شده پس از دوران جذب راک اند رول به پاپ، Pop rock می‌گویند. از ویژگی‌های این سبک ملودیک و گیرا بودن موسیقی آن است. از گروه‌های مشهور فعال در این سبک می‌توان به برادران اورلی، بیتلز، Rowed House و سلین دیون اشاره کرد.

 

سافت راک


گرچه سبک سافت راک (Soft Rock) در اوایل دههٔ هفتاد پایه‌گذاری شد اما زمزمه‌های آن از اواخر دهه شصت آغاز شده بود. سافت راک موسیقی ملایمی‌ست که بیشتر تکیه بر خواننده و ترانه‌سرا دارد تا نوازنده؛ گروه فلیت وود مک در دهه هفتاد مشهورترین گروه این سبک است.

سافت راک تا حدی متمایل به پاپ-راک است اما با فضایی ملایمتر و نرمتر. گروه‌هایی مثل کارپنترز و شیکاگو تکیه بر موسیقی ساده و ملودیک داشتند و در طول حیات خود با تهیه‌کنندگان مختلفی هم کار کردند. در طول دههٔ هفتاد، سافت راک بازار موسیقی را تحت تأثیر خود قرار داد و به‌طور جدی موسیقی تلفیقی هم عصر خودش را دچار دگرگونی کرد و در ایران هم گروه‌های زیادی در این سبک فعالیت دارند مانند دِ وِیز، رضا یزدانی، شروین اِن زِد بند و ….

 

هارد راک


از نظرِ اکثریت دست اندر کاران موسیقی، دو سبک هارد راک و هوی متال مشابه هستند. چرا که شباهتهای بسیار زیادی بهم دارند. در هر دو مورد صدای خشن گیتار کاملاً قابل تشخیص است و به‌طورِ معمول نقش اساسی را در گروه، خواننده اجرا می‌کند که معمولاً وظیفه نواختن سازی را هم به عهده دارد. اگر چه تفاوت‌های اساسی نیز دیده می‌شود از جمله لزوم وجود ریتم در پس زمینه موسیقی هارد راک. در صورتی که این ویژگی در موسیقی هوی متال دیده نمی‌شود بلکه این نوع موسیقی بر صدای خشن گیتار و ریتم‌های کوبه‌ای تکیه دارد. لد زپلین یکی از پر نفوذترین گروه‌های سبک هارد راک است.

 

لد زپلین

 

هارد راک در اواخر دههٔ ۶۰ رشد خود را آغاز کرد و تحولی در زمینه موسیقی راک ایجاد کرد. در هارد راک کمتر از بلوز از بداهه نوازی استفاده می‌شود و در عین حال به خشونت سبک هوی متال نیست، اگرچه همان ریف‌ها و سولوهای طولانی و صداهای خشن در هارد راک نیز هست. در این سبک این ریتمها و ریف‌ها هستند که بیشترین اهمیت را دارند و باید به بلندترین شکل ممکن نواخته بشوند.

 

گرانج


سبکی که اوج درخشش آن در دهه ۹۰ اتفاق افتاد و تبدیل به محبوب‌ترین سبک هارد راک این دهه شد و این درخشش نتیجه خلاقیت کرت کوبین و بقیه اعضای نیروانا بود.[نیازمند منبع] سبکی که از دل بلک سبث برخاست و حاصل ترکیب موسیقی پانک و هوی متال بود و البته گرایشش بیشتر به سمت پانک بود تا هوی متال، بخصوص در انتخاب اشعار و نوع اعتراض موسیقایی آن. اما در نحوه نواختن ریف‌ها به هوی متال شباهت بیشتری داشت. این سبک دارای دو نسل و دورهٔ مشخص است: نسل اول شامل گروه‌های گرین ریور، ماد هانی می‌شد که این موج هنوز هم ادامه دارد و ریف‌های آن سنگین تر و خشن تر از ریف‌های دورهٔ دوم است. مشهورترین گروه از موج دوم نیروانا است که موسیقی آن ملودیک تر از سایر گروه‌های گرانج است و مهم‌ترین ویژگی آن stop-start زیاد آنست.

 

آلترنیتیو راک


آلترنیتیو راک یکی از شاخه‌های راک است که تمام گروهای پست پانک را از اواسط دهه هشتاد تا اواسط دهه ۹۰ تحت تأثیر خود قرار داد.

 

پانک راک


در اواخر دهه ۶۰ و دهه ۷۰، رویدادهای اجتماعی، مانند جنگ ویتنام، تورم، و بیکاری، در موسیقی ان دوران خود را منعکس می‌کرد. در حالی که موسیقی جدی تر می‌شد، اما ارتباطش با مسایل روزمره زندگی کم می‌شد و در بیشتر حالت فرار از واقعیات می‌گرفت. در همین زمان بود که گروه‌های پانک در انگلیس با تأثیر گرفتن از این جو، و همچنین با کمک از موسیقی بعضی از گروه‌های آمریکایی، رو به گسترش گذاشتند. از اولین و مشهورترین این گروه‌ها، سکس پیستولز بود.

 

 

تنوع‌های موسیقی راک در دهه ۱۹۸۰


در دهه ۱۹۸۰ موسیقی راک مردمی اشباع و جذب شد. این دوران همچنین شاهد موج جدید هوی متال انگلیسی بود. در اولین بخش این دهه شاهد هنرنمایی ابتکارها و نوآوری‌های ادی ون هلن و گروه‌ای سی دی سی هستیم. بونو از یوتو به گرایش و تمایل‌های خود ادامه داد. همگام با این پدیده، باندهای موج جدید پاپ با اجرا کنندگانی مانند بیلی آیدولو گوگوسبا شهرت افزاینده خود مردمی و عمومی باقی‌ماند. راک قلب مملکت آمریکایی این مورد به‌طور قوی افزایش یافت که مثالی از آن توسط بروس اسپرینگتون، باب سگر، جان (کوگار) ملنکاپ و دیگران بود؛ که این توسط تصنیف نویسان- خوانندگان سنتی آمریکایی، پل سایمون و ستاره سابق انگلیسی برنامه راک، پیتر گابریل موسیقی راک ورل با انواع سبک‌های موسیقی سنتی در سراسر جهان تقویت و معروف شد، این شهرت و معروفیت بنام *موسیقی جهانی* شناخته شد و شامل تقویت و معروفیت مانند راک نسل‌های مختلف شد.

این باندها دردهه ۸۰ تعداد بسیار زیادی را به طرف راک انگلیسی زیرزمینیتوی-پاپ، برق کفش و سنگ فضایی مانند نفوذ گیتار سنتی انگلیسی که توسط نوازندگان سنگ درخشان اجرا و پخش می‌شد، کشاندند. برای مدتی بلور اوسیس با رقابت سرسختانه مشابه با رقیبان نوازندگان سنگ‌های غلتان بودند. برای مدت دیگری باندهایی مانند بلور که گرایش به پیروی از چهره‌های کوچک و پرهیجان، اوسیس ترکیب شده باجنبه‌های سنگ‌های غلتان و با ملودی نوازندگان آن داشتند. بادهای روحیه و رادیو هد تمایلی به مجری‌هایی مانند الویس کوستلو، فرزام، پینک فلوید و R.E.M با موسیقی راک پیشرفته و ویرایش شده در بیشتر آلبوم‌های معروف، کامپیوتر OK «داشتند. این باندها خیلی موفق بودند و برای مدت زمانی به اوسیس لقب» بزرگترین باند در جهان" بخاطر تشکر از فروش ۱۴ میلیون نسخه از آلبوم آن‌ها در سراسر جهان داده شده بود ولی بعد از ورشکستگی و فروپاشی باند، مصیبت از دست دادن محبوبیت مردمی و همگانی و کاهش چشمگیر حمایت عمومی در ایالات متحده افت پیدا کردند. باند روحیه بعد از ایجاد مشکلاتی در آن و کنار کشیدن باند دیگر رادیو هد به داخل باندهای الکترونیکی ایالات متحده آمریکا به عنوان یک مشکل عمده از هم پاشیده شدند.

  • خرید فروش محصولات ارگانیک
۱۹
خرداد

جیمی هندریکس

جیمز مارشال هندرکس (به انگلیسی: James Marshall Hendrix) (زاده ۲۷ نوامبر ۱۹۴۲ - درگذشت در ۱۸ سپتامبر ۱۹۷۰) گیتاریست، آوازخوان، ترانه‌نویس آمریکایی بود. وی تأثیر زیادی بر روی خواننده‌های سبک راک اند رول گذاشت. هندرکس خود به تنهایی نواختن گیتار را فرا گرفت و به عنوان ساز اصلی معمولاً یک فندر استرتوکستر می‌نواخت. از آنجا که هندرکس یک چپ‌دست بود، گیتار را به‌صورت وارونه می‌نواخت. او ابتدا در انگلستان، سپس در تمام دنیا، پس از اینکه در سال ۱۹۶۷ در فستیوال پاپ مونتری به نوازندگی پرداخت، به شهرت رسید.

 

جیمی هندریکس

 

او در سال ۱۹۶۶، با ترانه‌های آهای جو و گرد ارغوانی و همچنین یک اجرای زنده به مقام ستارهٔ راک دست یافت. کتاب "اتاق پر از آینه" او به مناسبت سی‌وپنجمین سالگرد درگذشت وی در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. دلیل مرگ او هیچ‌گاه مشخص نشد. عده ای بر این باورند دلیل آن خودکشی و یا مصرف زیاد و همزمان مشروبات الکلی و دارو های تسکین دهنده در یک مهمانی شبانه و پس از آن، رخ داده‌است.

او به‌همراه جیم موریسون و جنیس جاپلین به‌دلیل حرف جی (J) در ابتدای نام کوچک و البته مرگ نسبتاً مشابه‌شان در حدود ۲۷ سالگی و در بازه‌ای تنها چندماهه مابین سپتامبر ۱۹۷۰ تا ژوئیه ۱۹۷۱(به علت مصرف مواد مخدر و مسکرات الکلی)، به سه "جی"(Three j's) مشهور شدند.

این سه نفر به‌همراه برایان جونز و کرت کوبین، گروه «کلوب ۲۷» را تشکیل دادند.

در سال ۲۰۰۳ مجله رولینگ استون و در رده‌بندی ۱۰۰ گیتاریست برتر عصر، جیمی هندرکس را در ردیف اول قرار داد.

 

ارتش

هندریکس که دو بار به خاطر سرقت ماشین دستگیر شده بود، می‌بایست بین رفتن به زندان به مدت دو سال یا وارد شدن به ارتش ایالات متحده یکی را انتخاب کند. هندریکس ارتش را انتخاب کرد و در ۳۱ می ۱۹۶۱ به فورت کمپل فرستاده شد. وقتی که در ارتش بود، افسران او گفتند که او اغلب در حین اجرای مأموریت خوابش می‌برد و یکی می‌بایست تمام وقت او را زیر نظر می‌داشت. او نمی‌توانست به خوبی از اسلحه استفاده کند (چون چپ دست بود) و یکی از افسرهای آنجا گفته است که «مغزش در حین انجام مأموریت به خاطر فکر کردن در مورد گیتارش کار نمی‌کرد». با این حال، دوران ارتش برای هندریکس بسیار مهم بود، چرا که در آنجا بود که با سربازی دیگر که نوازنده گیتار بیس بود و بیلی کوکس نام داشت آشنا شد. بعدها آن دو در گروه کوچکی به نام The King Kasuals با هم همکاری کردند.

در ۳۱ مه ۱۹۶۲، فرماندهان هندریکس تشخیص دادند که بهتر است هندریکس ارتش را ترک کند، چرا که دردسرهای زیادی را به وجود آورده بود. هندریکس هم موافقت کرد و پس از تنها یک سال خدمت در ارتش، آنجا را ترک کرد. هندریکس بعدها گفت که او پس از شکسته شدن قوزک پایش در حین فرود آمدن از بیست و ششمین پرش‌اش با چتر نجات از ارتش خارج شد. او گفت که خدمت در ارتش را دوست نداشت و با شیوه انجام کارها در آنجا موافق نبود. وقتی که در آمریکا با او مصاحبه شد، او هرگز درباره دوران خدمتش صحبت نکرد. وقتی که در یک مصاحبه تلویزیونی از او سؤال شد، تنها به ذکر این نکته بسنده کرد که او خدمتش را در فورت کمپل گذرانده است.

 

دیگر سال‌های عمر

واختن گیتاری که برای افراد راست‌دست ساخته شده بود، توسط هندریکس که یک چپ‌دست بود، او را به شهرت رساند. اولین کنسرت موفق او با یک باند کوچک بدون نام در کنیسه بود. او بعدها وارد گروهی به نام The Velvetones شد.

هندریکس و کوکس پس از ترک کردن ارتش، به کلارکسویل تنسی رفتند و در انجا در گروه‌شان که The King Kasuals نام داشت، مشغول به نواختن شدند. آن‌ها در بارهای کوچک نوازندگی می‌کردند، اما این کار پول زیادی برایشان به همراه نداشت. سرانجام، او و کوکس به نشویل رفتند. در نوامبر ۱۹۶۹، هندریکس به اولین اجرای استودیویی خود رفت. هنگامی که در نشویل بود، با بسیاری از گروه‌های موسیقی به عنوان نوازنده گیتار لید، ریتم و آوازخوان همکاری کرد. هرچند که این کار هم پول زیادی برای او به همراه نداشت، اما به او آموخت که گروه‌های موسیقی چطور کار می‌کنند و اداره می‌شوند.

بعدها، هندریکس نشویل را ترک کرد و به نیویورک رفت. در ژانویه ۱۹۶۴، به هارلم رفت و در بارها و کلوب‌ها مشغول نوازندگی شد. هندریکس همچنین اولین جایزه در یک کنسرت گیتار آماتور در تئاتر آپولو را هم دریافت کرد. در سال ۱۹۶۶، هندریکس گروه موسیقی خودش که Jimmy James and The Blues Flames نام داشت را بنیان نهاد. اعضای این باند افرادی بودند که آن‌ها را در شهر ملاقات کرده بود. یکی از آن‌ها پسر ۱۵ ساله‌ای بود که رندی نام داشت. هندریکس کنسرت‌های بسیاری را در نیویورک اجرا کرد و در کافه‌ای به نام Café Wha?‎ ترانه‌های بسیاری را نواخت. در ۱۹۶۶، هندریکس با دوست‌دختر کیث ریچاردز، گیتاریست گروه رولینگ استونز که لیندا کیث نام داشت، آشنا شد. لیندا کیث از نوازندگی او خوشش آمد و او را به چاز چاندلر، مدیر گروه انیملز معرفی کرد. چندلر به هندریکس گفت که یک نسخه راک از ترانه آهای جو بنویسد و وقتی که او این کار را انجام داد، چندلر او را به اندن بود تا قراردادی با او امضا کند. هندریک گروه جدیدی به نام جیمی هندریکس اکسپرینس تأسیس کرد که نام این گروه توسط منیجر مالی آنها، Mike Jeffery انتخاب شده بود.

گروه جیمی هندریکس اکسپرینس اولین آلبوم استودیویی خود را در سال ۱۹۶۷ عرضه کرد که آیا مواد کشیده‌اید نام داشت. وقتی که این آلبوم تهیه شد، هندریکس به سراسر انگلستان و برخی از نواحی اروپا سفر کرد. در ۴ ژوئیه ۱۹۶۷، گروه The Jimi Hendrix Experience آخرین کنسرت خود را در لندن و قبل از عزیمت به آمریکا اجرا کرد. در آمریکا، افراد مشهور زیادی از جمله پل مک‌کارتنی، جورج هریسون، اریک کلپتون، جک بروس و برایان اپستین برای دیدن نواختن هندریکس آمدند.

آلبوم اول آن‌ها در مکان دوم در جداول انگلستان قرار گرفت. در سال ۲۰۰۱، وی‌اچ‌وان آلبوم آیا مواد کشیده‌اید را در جایگاه پنجم فهرست برترین آلبوم‌های تمام دوران‌ها قرار داد. مجله رولینگ استون هم این آلبوم را در جایگاه ۱۵ در فهرست ۵۰۰ آلبوم برتر همه دوران‌ها در سال ۲۰۰۳ قرار داد.

دومین آلبوم هندریکس در همان سال ۱۹۶۷ منتشر شد و Axis: Bold as Love نام داشت. این آلبوم ترانه‌های مشهوری را در خود دارد که معروف‌ترین آن‌ها ترانه Little Wing است. نسخه‌های دیگری از این ترانه توسط موسیقی‌دانان دیگر هم اجرا شده‌است. آلبوم در جداول ایالات متحده مقام سوم و در جداول بریتانیا مقام پنجم را کسب کرد.

سومین آلبوم هندریکس بانوکده الکتریکی (به انگلیسی: Electric LadyLand) نام داشت که یک آلبوم دو دیسکه بود و در سال ۱۹۶۸ منتشر شد. آلبوم در ایالات متحده جایگاه اول و در بریتانیا جایچاه پنج را از آن خود کرد. در سال ۲۰۰۳، VH1 آن را در جایگاه ۷۲ در فهرست بهترین آلبوم‌های همه دوران‌ها قرار داد و رولینگ استون هم آن را در یک فهرست مشابه در جایگاه ۵۴ قرار داد.

 

مرگ
در ۱۸ سپتامبر ۱۹۷۰، هندریکس در هتل سمرقند (به انگلیسی: Samarkand) در لندن و در حالیکه در کنار دوست دخترش مونیکا دانمان بر روی تخت خوابیده بوده درگذشته بود. او پس از مصرف زیاد الکل و همینطور خوردن تعداد زیادی قرص خواب مرده بود. او استفراغ کرده بود و احتمالاً بر اثر همان استفراغ هم خفه شده بود چون هشیاری نداشت.

گمانه‌زنی‌های زیادی درباره مرگ هندریکس مطرح شده‌است. دوست‌دختر او، وقتی که او مرده بود همراه او بوده‌است و گفته است که وقتی او را در پشت آمبولانس گذاشته زنده بوده‌است. اما کارکنان بیمارستان گزارش کرده‌اند که قبل از اینکه آمبولانس او را برساند مرده بوده‌است. برخی از مردم گفته‌اند که هندریکس زنده بوده‌است اما امدادگران سر او را به خوبی نگه نداشته بودند تا بر اثر بیهوشی بر روی استفراغ خود خفه نشود. یک شعر غمناک در آپارتمان هندریکس یافت شد که توسط او نوشته شده بود و این گمانه‌زنی را مطرح کرد که او خودکشی کرده‌است. محتمل‌ترین نظریه این است که او در حال مستی تعداد زیادی قرص خواب خورده بوده و نمی‌توانسته بیدار شود و استفراغ کرده و در نتیجه آن خفه شده‌است. گمانه‌زنی دیگری که اخیراً مطرح شده‌است این است که او توسط مدیر برنامه خود به قتل رسیده باشد.

دفن
هندریکس در اول اکتبر ۱۹۷۰ در پارک یادبود گرین‌وود در رنتون، واشینگتن به خاک سپرده شد.

شخصیت
هندریکس تیپ منحصر به فردی داشت و مدل موهای او به سبک باب دیلن بود. او دستمال، حلقه و بروش می‌پوشید. در سال‌های اول فعالیت خود، یک جامه سیاه و پیراهن ابریشم می‌پوشید.

از ۱۹۶۸ هندریکس شروع به بستن شال‌گردن به بازوان و پاهایش کرد. او از ۱۹۶۹ دستمال‌سر معروفش را می‌پوشید.

مواد مخدر
هندریکس به‌طور گسترده‌ای از داروهای روان‌گردان مانند ال‌اس‌دی استفاده می‌کرد. او ماریجوانا می‌کشید و الکل مصرف می‌کرد. او در حال مستی، عصبانی و پرخاشگر می‌شد. با این حال هیچکس نمی‌داند که هندریکس هروئین مصرف می‌کرده یا نه. در کالبدشکافی او، اثری از هروئین یافت نشد و جای سوزن هم در بدن او یافت نشد.

  • خرید فروش محصولات ارگانیک
۱۹
خرداد

جو ستریانی

جوزف "جو" سَچ سَتریانی (به انگلیسی: Joseph "Joe" Satriani) (زادهٔ ۱۵ ژوئیه ۱۹۵۶ در وست بری) آهنگساز و نوازندهٔ نامدار گیتار الکتریک است.

 

جو ساتریانی

 

زندگینامه
ستریانی در وست‌بوری ایالت نیویورک آمریکا زاده شد.تبار وی به کشور ایتالیا باز می‌گردد. در سال ۱۹۷۰ میلادی،هنگامی که ۱۴ سال بیشتر سن نداشت،پس از شنیدن خبر درگذشت جیمی هندریکس اسطوره و گیتاریست برجستهٔ راک آن سال‌ها و آشنا شدن با موسیقی او، به راک و نوازندگی گیتار علاقه‌مند شد. او استاد کسانی همچون کرک همت از گروه متالیکا و استیو وای بوده‌است. اولین آلبومی که او تهیه نمود نه از این زمین نام داشت که در سال ۱۹۸۶ درهای سبک راک را به سوی جهانیان گشود. او بنیانگذار شیوه جدید و لهجه خاصی از نوازندگی در نوع خود است که منبع الهام برای بسیاری از نوازندگان هارد راک و هوی متال است . صدای دیستروشن ملودیها ،جیغ ها و سوت های نت ها و نحوه کار با دسته لرزاننده سیم های گیتار ( فلویدرز ) خاص خود او می باشد . کمتر کسی پیدا می شود که با یک بار گوش کردن شیفته کارهای او نشده باشد.

 

تجهیزات موسیقی و شیوهٔ نوازندگی
گیتارهای سری جِی‌اِس آیبانز و اَمپ‌های سری جِی‌اِس‌ایکس پیوی سیگنچر جو ستریانی هستند و در طراحی و ساخت آن‌ها نیازهای نوازندگی ستریانی لحاظ شده‌است ولی هم‌اکنون تولید این آمپلی‌فایرها متوقف شده و جو مدتی است از آمپ‌های JVM410 که جزو محصولات شرکت مارشال هستند، استفاده می‌کند. گیتارهای سری جِی‌اِس در مدل‌های جِی‌اِس ۱۰۰، جِی‌اِس ۹۰۰، جِی‌اِس ۱۰۰۰، جِی‌اِس ۱۲۰۰، جِی‌اِس ۲۰۰۰ و جِی‌اِس ۲۴۰۰ تولید می‌شوند و به غیر از مدل جِی‌اِس ۱۰۰ در همهٔ آن‌ها پیکاپ دیمارزیو استفاده شده‌است.

این سری از گیتارها دو پیکاپ جلو و دو پیکاپ در عقب دارند و هیچ‌کدام در وسط پیکاپ ندارند هر چند قابل ذکر است که در موقع ضبط آلبوم «Surfing with the alien» اصلاً مدل JS وجود نداشته وخودش هم با مدل‌های پائین تر Ibanez که حتی پیکاپ وسط داشته قطعه «Satch boogie» را اجرا کرده‌است.

دسته گیتار او غالباً Rosewood و ۲۲ فرت هستند. سیستم مکانیکی Tremolo bar در کلیه این گیتارها (Floyd Rose) Edge Pro Bridge می‌باشد و در سر دسته حتماً Lock وجود دارد. جو از سیم ۰۰۹ جهت سیم یک و ۰۴۲ جهت سیم شش استفاده می‌نماید و گیتارش را استاندارد یعنی E کوک می‌کند.

قطر فرت‌ها از فرت‌های Fender کمی قطورتر هستند.

 

نوازندگی با پیک
جو از پیک Dunlop ضخیم استفاده می‌کند و اغلب آن را با زاویه ۴۵ درجه در دست می‌گیرد تا اصطکاک مضراب با سیم‌ها به حداقل ممکن برسد و همچنین در این زاویه Screamها خوش صداتر ارائه می‌گردند. اصولاً از مچ مضراب می‌زند و اغلب انگشت کوچک خود را بر روی بدنه گیتار تکیه می‌دهد و گاه در سرعت‌های بالا همچون Al di meola دست را از آرنج با حرکتی سریع در خود می‌چرخاند. (چیزی شبیه به حرکت دست هنگام چرخاندن کلید) و جهت اطمینان از حفظ فاصله دلخواه و جلوگیری از فرورفتن بیش از حد مضراب به درون سیم‌ها اغلب با انگشتان a-m و e به نرمی سطح گیتار را می‌خراشد.

 

نوازندگی به کمک انگشت
او اغلب در مواقعی که می‌خواهد همچون zztop با لهجه غلیظ دهه هفتاد بنوازد و همچنین در مواردی که پایین آوردن Gain توسط Volume قصد ارائه صدایی بسیار شفاف و کلاسیک را دارد، انگشتانش به جای پیک استفاده می‌کند. او بر خلاف اکثر نوازندگان گیتار ناخن هر دو دستش را می‌گیرد.

 

فیگورهای دست چپ
او از هر دو روش کلاسیک و جز به میزان برابر استفاده می‌کند. در فرم نوازندگی جَز شصت از بالا بر دسته گیتار قلاب می‌شود و سایر انگشتان نیز از پایین و به صورتی زاویه‌دار بر روی سیم‌ها می‌نشینند. ستریانی زمانی از این شیوه استفاده می‌کند که بخواهد تکنیک‌های بِندینگ یا ویبراتو را اجرا کند.

 

چیکن فوت
چیکن فوت (به انگلیسی: Chickenfoot) نام اَبَرگروهی است که ستریانی به همراه سمی هیگار (خواننده پیشین ون هیلن)، مایکل آنتونی (بِیسیست پیشین ون هیلن) و چد اسمیت (درامر رد هات چیلی پپرز) در سال ۲۰۰۸ تشکیل دادند. از این سوپربند دو آلبوم به نام‌های Chickenfoot و III منتشر شده‌است.

 

چیکن فوت

 

آلبوم‌ها
Not of This Earth (1986)

Surfing with the Alien (1987)

Flying in a Blue Dream (1989)

The Extremist (1992)

Time Machine (1993)

Joe Satriani (1995)

Crystal Planet (1998)

Engines of Creation (2000)

Strange Beautiful Music (2002)

Is There Love in Space? (2004)

Super Colossal (2006)

Professor Satchafunkilus and the Musterion of Rock (2008)

Black Swans and Wormhole Wizards (2010)

Unstoppable Momentum (2013)

Shockwave Supernova (2015)

What Happens Next (2018)

shapeshifting (2020)

  • خرید فروش محصولات ارگانیک
۱۹
خرداد

لودویگ فان بتهوون

لودویگ فان بتهوون (به آلمانی: Ludwig van Beethoven، ( بشنوید)) (غسل تعمید در ۱۷ دسامبر ۱۷۷۰ م. – درگذشتهٔ ۲۶ مارس ۱۸۲۷)، موسیقی‌دان و آهنگساز اهل آلمان بود. وی شخصیتی مهم در انتقال بین دوره‌های کلاسیک و رمانتیک در موسیقی غرب بود و یکی از بزرگترین آهنگسازان اروپایی به حساب می‌آید. زندگی حرفه‌ای او معمولاً به دوره‌های «اولیه»، «میانی» و «پایانی» تقسیم می‌شود. دورهٔ «اولیه» حدوداً تا سال ۱۸۰۲ ادامه دارد، دورهٔ «میانی» از سال ۱۸۰۲ تا ۱۸۱۲ را شامل می‌شود و دورهٔ «پایانی» از ۱۸۱۲ تا زمانِ مرگ وی در سال ۱۸۲۷ است. او در طول زندگی خود آثار بسیاری آفرید که نُه سمفونی، پنج کنسرتو پیانو، یک کنسرتوی ویولن، سی و دو سونات پیانو، شانزده کوارتت زهی، دو مس و اپرای فیدلیو از آن جمله‌اند.

بتهوون در بن متولد شد. استعداد موسیقی‌اش در سنین کودکی آشکار بود، و در ابتدا توسط پدرش یوهان فان بتهوون به سختی و فشرده آموزش داده می‌شد. وی بعداً توسط آهنگساز و رهبر ارکستر، کریستیان گوتلوب نیفه موسیقی آموخت و تحت نظارت او نخستین اثرِ خود، مجموعه‌ای از واریاسیون‌ها برای ساز شستی‌دار را در سال ۱۷۸۳ منتشر کرد. او توسط «مادرِ دوم» (نامادری) خود هلن فان برونینگ[الف] که به فرزندانِ شوهرش با محبت پیانو می‌آموخت، از زندگی خانگیِ ناکارآمد رهایی یافت و در سن ۲۱ سالگی، به وین نقل مکان کرد و در آنجا آموختن آهنگسازی را با یوزف هایدن ادامه داد. وی سپس به عنوان یک پیانیست چیره‌دست شهرت پیدا کرد و به‌زودی توسط کارل آلویس، شاهزاده لیخنوفسکی[ب] برای آهنگسازی مورد حمایت قرار گرفت، که نتیجهٔ آن ساخت سه «تریو پیانو اپوس ۱» در سال ۱۷۹۵ شد (که اولین کارهایی بودند که او با اپوس نامگذاری‌شان کرد).

 

بتهوون

 

اولین اثر بزرگِ ارکسترال بتهوون، سمفونی شماره ۱، در سال ۱۸۰۰ خلق شد؛ و در سال ۱۸۰۱، شش کوارتت زهی (اپوس ۱۸) ساخت. بتهوون از کمی پیشتر به ناشنوایی مبتلا شده بود و بیماری‌اش در این سال‌ها رو به وخامت گذاشته بود، اما وی همچنان به فعالیت‌اش ادامه داد و سمفونی‌های سوم و پنجمِ خود را به ترتیب در سال ۱۸۰۴ و ۱۸۰۸ منتشر کرد. کنسرتو ویولن در سال ۱۸۰۶ ساخته شد. وضعیت جسمانی وی تا سال ۱۸۱۱، با ناشنواییِ تقریباً کامل، وخیم‌تر شد، و بتهوون از اجرای موسیقی و حضور در مجامع عمومی خودداری می‌کرد. آخرین کنسرتو پیانوی وی (شماره ۵ معروف به «امپراتور») در آن سال با اجرای اولیه توسط پیانیست معروف، آرشیدوک رودولف به نمایش درآمد.

بتهوون بعد از دور شدن از جامعه، بسیاری از تحسین‌برانگیزترین آثار خود مانند سمفونی‌های بعدی، موسیقی مجلسی و سونات‌های پیانو را در دورهٔ پایانی حیاتش تألیف کرد. تنها اپرای وی که «فیدلیو» نام دارد و برای اولین بار در سال ۱۸۰۵ اجرا شده بود را در سال ۱۸۱۴ به نسخهٔ نهایی رساند، میسا سولمنیس را در سالهای ۱۸۱۹–۱۸۲۳ ساخت، و آخرین سمفونی‌اش را نیز در سال‌های ۱۸۲۲–۱۸۲۴ ساخت. این سمفونی که سمفونی شماره ۹ نام گرفت، یکی از اولین نمونه‌های سمفونی با گروه کر است. آخرین کوارتت‌های زهی (۱۸۲۶–۱۸۲۵) از جمله دستاوردهای نهایی بتهوون است. وی سرانجام پس از چند ماه بیماری و بستری، در سال ۱۸۲۷ درگذشت.

آثار بتهوون در همهٔ سبک‌ها همچنان اصلی‌ترین رپرتوار موسیقی کلاسیک در نظر گرفته می‌شود. همچنین از او به‌عنوان کسی که رابطهٔ دردسرساز با معاصرانش داشته‌است، یاد می‌کنند.

 

در اواخرِ پاییز ۱۸۲۶، بتهوون در راه بازگشت از سفری از ییلاق‌های اطرافِ وین، به‌شدت دچار سرماخوردگی و سینه‌پهلو شد و در منزلش بستری گردید. برادرزاده‌اش را در پیِ طبیب فرستادند اما نقل می‌شود که وی این مأموریت را فراموش کرده و پس از دو روز به یاد می‌آورد که چه کاری داشته‌است. بتهوون در هنگام بستری بدون پرستار بود و برادرزاده‌اش نیز مشغول بازی بیلیارد بود و پول‌هایی هم که از بتهوون می‌گرفت، خرج قمار می‌کرد. سرانجام مستخدم میخانه‌ای که کارل در آنجا قماربازی می‌کرد، طبیبی را به بالین بتهوون فرستاد. پزشک که او را با صورت برافروخته و تنگیِ نفسِ شدید مشاهده کرد، برای مشورت از جراح معروف شهر کمک خواست و بتهوون تحت عمل جراحی قرار گرفت. او چهار بار در تاریخ‌های ۲۰ دسامبر ۱۸۲۶، ۸ ژانویه، ۲ فوریه و ۲۷ فوریه ۱۹۲۷، تحت عمل جراحی قرار گرفت و جسم نیرومند وی به‌مدت سه ماه با بیماری دست و پنجه نرم می‌کرد.

در این زمان خیلی از دوستان بتهوون او را فراموش کرده بودند و اگر کمک‌های دوستان انگلیسی وی نبود، آخرین روزهای زندگی‌اش با فلاکتِ بیشتری سپری می‌شد از اواخر فوریه، حال بتهوون رو به وخامت گذاشت، یوهان نپوموک هومل کدورت‌های خود را با بتهوون به فراموشی سپرد و به همراه همسرش در ششم مارس، به دیدار بتهوون شتافت. وی پس از دیدنِ بتهوون نتوانست مانع از ریختن اشک خود شود.

فردیناند هیلر که در زمان بیماری و چند روز قبل از مرگ، به ملاقات بتهوون آمده بود، می‌گوید:
بتهوون در حالیکه لباس خاکستری بلندی به تن داشت و کفش‌های بزرگی تا زانو پوشیده بود، جلوی پنجره دراز کشیده بود و نمی‌توانست چیزی بگوید. قطرات عرق روی پیشانی او چون مروارید می‌درخشید. همسرِ هومل دستمالی خیس کرده روی پیشانی‌اش گذاشت. من هیچ‌گاه نمی‌توانم نگاهی که در کمالِ حق‌شناسی به ما افکنده بود، فراموش کنم. در این هنگام بتهوون قلم برداشت و وصیت‌نامهٔ مختصری به برادرزاده‌اش (کارل) نوشت.

بتهوون بیشتر ماه‌های باقی‌مانده از عمرش در بستر بود و بسیاری از دوستانش برای ملاقات به آنجا می‌آمدند. وی در ۲۶ مارس ۱۸۲۷ در سن ۵۶ سالگی درگذشت. دوست وی آنسلم هوتنبرنر، که در آن زمان حضور داشت، گفت که در لحظهٔ مرگ، طوفان و رعدوبرق وجود داشت. کالبدشکافی آسیب قابل توجهی در کبد را نشان می‌داد، که ممکن است به دلیلِ مصرف سنگینِ الکل باشد. همچنین آسیب‌دیدگیِ اعصاب شنوایی و سایر اعضای بدن نیز مشاهده شد.

در مراسم تشییعِ جنازهٔ بتهوون در ۲۹ مارس ۱۸۲۷، حدود بیست هزار نفر حضور داشتند. فرانتس شوبرت، که مشعل‌دارِ این مراسم بود، سال بعد درگذشت و در کنار او دفن شد. تشییع پیکر وی پس از خواندن مناجات و دعای آمرزش در کلیسای مقدس، به گورستان اختصاصی در قبرستان واهرینگ، شمال غربیِ وین، منتقل و به خاک سپرده شد. در سال ۱۸۶۲، چند سال پس از خاک‌سپاری بقایای جسدِ وی برای مطالعه مجدد نبش قبر شد و در سال ۱۸۸۸ به گورستان زنترالفریدوف وین منتقل شد.

 

 

بنای یادبود بتهوون در بن به مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد تولدش در اوت سال ۱۸۴۵ رونمایی شد. این نخستین مجسمهٔ ساخته شده از آهنگساز در آلمان بود و همراه با پرده‌برداری، جشنواره موسیقی نیز برگزار شد، و این انگیزه‌ای برای ساخت بسیار شتابزدهٔ تالار بتهوون در بن شد (به درخواست فرانتس لیست، در کمتر از یک ماه طراحی و ساخته شد). در سال ۱۸۴۲، مجسمهٔ موتسارت در سالزبورگ اتریش رونمایی شده بود، اما وین تا سال ۱۸۸۰، با مجسمه به بتهوون احترام نمی‌گذاشت. او تنها نامی است که دارای یک لوح حکاکی شده روی یکی از کتیبه‌های تالار ارکستر سمفونیک بوستون است. جاهای دیگر خالی ماندند، زیرا احساس می‌شد تنها محبوبیتِ بتهوون است که دوام خواهد داشت.
یک موزه به نام خانه بتهوون در محل تولد وی و در مرکز شهر بن وجود دارد. از همان سال ۱۸۴۵ این شهر میزبان یک جشنوارهٔ موسیقی به نام «جشن بتهوون» بوده‌است. این جشنواره در ابتدا نامنظم بود اما از سال ۲۰۰۷ همه ساله برگزار می‌شود.
در محوطهٔ دانشگاه سن خوزه، کالیفرنیا، یک مرکز تحقیقاتی و میزبان سخنرانی‌ها و اجراهای اختصاصی مربوط به زندگی و آثار بتهوون به عنوان موزه فعالیت می‌کند. این تنها مؤسسه در نوع خود در آمریکای شمالی است و بزرگترین مجموعه آثار و یادگاری‌های بتهوون را در خارج از اروپا در اختیار دارد.
سومین دهانهٔ بزرگ روی سیارهٔ عطارد به افتخار او نامگذاری شده‌است، همان‌طور که یک سیارک، بتهوون ۱۸۱۵ نام گرفت.
نسخهٔ دست‌نویس اصلیِ سمفونی ۹ بتهوون، که در کتابخانهٔ دولتیِ برلین نگهداری می‌شود، در سال ۲۰۰۱، در حافظهٔ جهانی یونسکو ثبت شد.
یک نسخهٔ ضبطِ فونوگرافی از سمفونی شماره ۵، همراه با نمونه‌های گسترده‌ای از تصاویر، صداهای رایج، زبان‌ها و موسیقی زمین است، در سال ۱۹۷۷ با کاوشگر وویجر، به فضا فرستاده شد.

  • خرید فروش محصولات ارگانیک
۱۹
خرداد

دیستورشن

 

دیستورشن (به انگلیسی: Distortion) که با نام‌های اوردرایو (به انگلیسی: Overdrive) و فاز نیز شهرت دارد، وسیله‌ای است برای ایجاد افکت صوتی برای گیتار الکتریک و گیتار باس الکتریک و دیگر سازهایی که به آمپلی فایر متصل می‌شوند همانند کیبورد یا سینث‌سایزر و حتی گاهی برای استفاده در اجراهایی با ساز دهنی یا خوانندگی هم استفاده شده‌است. یک افکت صدای دیستورشن در واقع وسیله‌ای الکترونیکی است که سیگنال‌های ورودی از سازها را تکه‌تکه یا فشرده می‌سازد، این افکت با تقویت سیگنال‌ها و افزودن هارمونی‌های جدید و صداهای فرعی، از سیگنال‌های ورودی صداهای قوی تری را تولید می‌کند. اغلب گونه‌های دیستورشن به نت‌های اصلی ایجاد شده از یک ساز، حجمی درشت‌تر می‌دهند. دیستورشن‌ها در سبک‌های زیاد از موسیقی بکار می‌روند، از اوردرایوهای لطیفی که در بلوز سنتی بکار می‌رفت تا دیستورشن‌هایی خشن‌تری که در سبک‌های هاردکور پانک، گرانج و هوی متال بکار می‌رود.

 

افکت گیتار

 

دیستورشن را به گونه‌های مختلفی می‌توان ساخت، مانند استفاده از پری-اَمپ، پاور آمپلی‌فایر، پدال افکت، بلندگوها یا آمپلی‌فایرهای دیجتال امروزی یا مولتی‌افکت‌ها یا حتی نرم‌افزارهای دیجیتالی. بعضی از نوازندگان حرفه‌ای با ترکیبی از مواردی که نام‌برده شد، برای خود دیستورشن ویژه‌ای را می‌سازند.

 

پیشینه

در اوایل دورانی که گیتارها را به آمپلی‌فایر متصل می‌کردند، آمپلی‌فایرها بسیار ساده و ابتدایی بودند، دیستورشن اصولاً جزوه ذات صدای آنان بود. اغلب آمپلی‌فایرهای آن زمان چند منظوره بودند و طوری طراحی شده بودند که چندین ساز به آن‌ها متصل می‌شد و چندین خروجی را به همراه داشتند. پیک‌آپهای گیتارها نیز ضعیف و بی‌کیفیت بودند. گیتارها معمولاً بدنه چوبی تو خالی داشتند، که با سیگنال‌های مرتعش شده از آمپلی‌فایرها به راحتی مرتعش می‌شدند (قانون رزونانس) و از این رو در هنگام اجرا اغلب صداهای ناخواسته‌ای تولید می‌شد. اگرچه که گیتارهای الکتریک توسط هنرمندانی چون لس پال و چارلی کریستین محبوب شده بودند اما موفقیت واقعه‌ای پس از دههٔ ۵۰ میلادی بود. در این دوره بود که گیتار الکتریک‌هایی با بدنه توپر عرضه شدند که دیگر با سیگنال‌های مرتعش شده از آمپلی‌فایرها مرتعش نمی‌شدند و همچنین قابلیت اجرا با صداهای بلندتری را نسبت به مدل‌های پیشین خود داشتند.

ایده استفاده از دیستورشن در آمپلی‌فایرها توسط سازندگان اولین آمپلی‌فایرها مطرح نشده بود و اغلب دیستورشن‌های آن زمان کاملاً تصادفی و ناشی از صدمات وارده به آمپلی‌فایر بودند با این حال بعضی از نوازندگان و تهیه‌کنندگان آن را دوست داشتند و از آن در ضبط آثارشان استفاده می‌کردند. در هنگام ضبط ترانه «راکت ۸۸»، یکی از اولین ترانه‌های سبک راک ان رول، ایک ترنر و ویل کیزارت از آمپلی‌فایر آسیب دیده‌ای استفاده کردند که صدای دیستورشن داری را تولید می‌کرد. ویلی جانسون، نوازنده هاولین ولفز نیز مشهور است که به‌طور هدفمندی از دیستورشن در آثارش استفاده می‌کرده‌است.

چاک بری اولین هنرمندی است که اوردرایو را در آثارش به کاربرده است و او را آغازکننده این دوران می‌دانند. او از آمپلی‌فایرهایی استفاده می‌کرد که دهانه خروجی کوچکی داشتند و این کوچکی خروجی صدا، به صوت خروجی از گیتار چاک، صدای اوردرایو می‌داد. این را می‌توان به وضوح در اولین اثر مشهورش به نام «میبلین» مشاهده کرد. بعدها او از آمپلی‌فایرهای بزرگتری استفاده کرد که در نتیجه افکت اوردرایو از صدای گیتار او حذف شد. اولین استفاده‌های هدفمند از دیستورشن به علت خرابی و آسیب آمپلی‌فایرها یا بلندگوها بوده‌است، نوازندگان گیتار ممکن بوده‌است که از یک مداد، تیغ اصلاح یا یک پیچ‌گوشتی برای پر کردن سوراخ بلندگو استفاده کرده باشند و در نتیجه این کار صدای دیستورشن دار را در ضبط آثارشان بکار گرفتند.

لئو فندر سازنده شرکت تولیدی گیتار و آمپلی‌فایر فندر، با مشاهده این اتفاقات تصمیم گرفت تا گونه جدیدی از آمپلی‌فایرهای خود را با توانایی ارائه اوردرایو محدودی بدون دیستورت واقعی سیگنال‌ها، به بازار عرضه کند. مدل‌های ابتدایی آمپلی‌فایرهای فندر با نام‌های «توید» و «بلک‌فیس» نمونه‌های خوبی از صدای کلین گیتار هستند. بسیاری از آمپلی‌فایرهایی که بعداً طراحی شدند از همین مدل‌ها الهام گرفته‌اند. اما انقلاب آمپلی‌فایرهای دیستورشن دار را جیم مارشال از شرکت مارشال آمپلی‌فایر طراح کرد، زمانی که او از یک مدل آمپلی‌فایر فندر الهام گرفت و در انگلستان آمپلی‌فایری را عرضه کرد که توانایی ایجاد افکت اوردرایو را بر روی سیگنال‌ها داشت. خیلی زود این مدل تبدیل به آمپلی‌فایر محبوب شد و در موسیقی‌های محلی بکار گرفته شد و این موضوع آغازی بود برای پیدایش «صدای مارشال» که ضخامت و قدرت نهفته در اصوات درون آن را می‌توان در آثار هارد راک آن زمان مشاهده کرد. در دوره‌های بعدی افکت دیستورشن و فاز را با استفاده از دستگاه‌های الکترونیکی مخصوص بدست می‌آورند. جیمی هندریکس یکی از اولین نوازندگان گیتاری بود که از همین دستگاه‌ها استفاده نمود، اغلب این گونه دستگاه‌ها توسط راجر مایرز طراحی یا اصلاح شده‌است.

  • خرید فروش محصولات ارگانیک
۱۸
خرداد

سه‌تار

سه‌تار از سازهای زهی و مضرابی موسیقی ایرانی است که با ناخن انگشت اشارهٔ دست راست نواخته می‌شود. این ساز، دارای ۴ سیم از جنس فولاد و برنز است که به موازات دسته، از کاسه تا پنجه کشیده شده‌اند. سه‌تار دارای ۲۸ پردهٔ قابل حرکت از جنس روده‌ی حیوانات یا ابریشم است. صدای آن ظریف و تو دماغی و تا حدودی غمگین است و گستره صوتی آن از هنگامِ بمِ دو زیر خط حامل تا لا بمل بالای خط حامل و در نتیجه نزدیک به ۳ اکتاو است.

سه‌تار پیشتر هم‌خانواده با سازهایی چون دوتار و تنبور بوده‌است و امروزه به تار بسیار نزدیک‌تر است. در موسیقی دستگاهی ایران استفاده از سه‌تار بسیار رواج دارد؛ گرچه بیشتر برای تک‌نوازی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این ساز برای هر دستگاه کوک ویژه‌ای دارد ولی فاصلهٔ چهارم یا پنجم پایین رونده معمولاً بین سیم‌های اول و دوم ثابت است.

نوازندگان سه‌تار برای اجرای آن، در حالت نشسته روی زمین یا صندلی، کاسهٔ ساز را به صورت مورب و با زاویهٔ ۴۵ درجه روی ران راست قرار داده و با سر انگشتان دست چپ روی پرده‌ها (دستان‌ها) ی روی دستهٔ سه‌تار حرکت می‌کنند و با انگشت اشارهٔ دست راست خود به سیم‌ها ضربه می‌زنند. معمولاً برای نوازندگی فقط انگشتان اشاره، میانی، حلقه و در بعضی موارد انگشت کوچک دست چپ استفاده می‌شوند اما در آثار استادان، استفاده از انگشت شست برای پرده‌گیری روی سیم بم نیز کاربرد دارد. در حین نوازندگی سه‌تار، می‌توان با زخمه‌زدن نزدیک به خرک، صدا را کمی زبر و خشن کرد؛ و با انجام این کار نزدیک به گلوی ساز، صدایی نرم و ملایم و اصطلاحاً پخته‌تر تولید می‌شود.

در ساخت ساز سه‌تار از چوب (معمولاً گردو و توت و افرا) برای بدنه، و (توت) برای صفحه و (گردو) برای دسته و از فلز (برنز و فولاد) برای سیم‌ها و از استخوان برای تزئینات دسته، شیطانک و گاهی اوقات سیم‌گیر استفاده می‌شود.

 

سه تار

 

تاریخچه

سه‌تار از خانوادهٔ تنبور است اما امروزه از نگاه روش نواختن و شکل دسته و تکنیک‌ها بسیار به تار نزدیک است. سه‌تار در گذشته سه سیم (تار) داشته و اکنون چهار سیم دارد که سیم سوم و چهارم آن نزدیک به هم قرار دارند و هم‌زمان نواخته می‌شوند و مجموعهٔ آن دو را معمولاً سیم «بم» می‌نامند. با گذشت زمان کسانی چون ابونصر فارابی، ابوعلی سینا، صفی الدین ارموی و از متأخران ابوالحسن خان صبا لزوم افزایش یک سیم دیگر به این ساز را درک کرده و سه‌تارهای امروزی دارای چهار سیم هستند. این سیم از نظر تاریخی چهارمین سیمی‌است که روی ساز قرار گرفته، ولی در ترتیب قرارگیری سیم‌ها از پایین به بالا سیم سوم است. سیم سوم سه تار به سیم مشتاق معروف است و به روایتی از ابوالحسن صبا این سیم را نخستین بار درویشی به نام مشتاق علی شاه به این ساز افزوده‌است. صدای این ساز برای نخستین بار در سال ۱۳۰۶ با اجرای پروانه ضبط شد.

ساز سه‌تار به علت ویژگی صوتی خاص خود و صدای ظریفش، همواره مورد توجه صوفیان بوده‌است.

 

اجزا

ساز سه‌تار دارای دو قسمت کاسه و دسته است. خرک روی صفحه و سیم‌گیر در انتهای کاسه قرار دارد به‌گونه‌ای که اگر ساز ایستاده روی زمین باشد سیم‌گیر با زمین در تماس خواهد بود. در انتهای دسته پنجه قرار دارد که محل قرارگرفتن گوشی‌ها یا ابزارهای تنظیم کوک است. سه‌تار در مقایسه با تار فاقد جعبهٔ گوشی است و گوشی‌ها روی سرپنجه سوار شده‌اند و داخل آن نیستند.

 

کاسه
کاسهٔ سه‌تار از نظر ساختاری مانند کاسهٔ عود یا تنبور بوده ولی کوچک‌تر از آنها و گلابی‌شکل است. درازای کاسه سه‌تار از ۲۶ تا۳۰ سانتی‌متر، پهنای آن به تناسب بین ۱۲ تا ۱۶ سانتی‌متر و ژرفایش نزدیک ۱۳ سانتی‌متر است و معمولاً از چوب توت یا گردو ساخته می‌شود. ساختار کاسه، هم می‌تواند یک تراش یک تکه از چوب باشد و هم از ترک‌های جداگانه و به هم چسبیده ساخته شده باشد.

 

صفحه
روی کاسهٔ سه‌تار با تخته‌ای نازک از چوب پوشیده شده‌است که به آن صفحه گفته می‌شود. صفحه دارای سوراخ‌هایی برای خروج صدا است و معمولاً دست راست نوازنده روی آن قرار می‌گیرد اما در مواردی خاص برای افراد چپ دست، عکس این مورد صادق است.

 

دسته
درازای دسته ۴۰ تا ۴۸ سانتی‌متر و قسمتی که گوشی‌ها در آن تعبیه می‌شوند ۱۲ سانتی‌متر و پهنای دسته ۳ سانتی‌متر است. بعضی از سازندگان برای زیباتر شدن و همچنین برای افزایش عمر مفید ساز، از نوعی استخوان که معمولاً استخوان شتر است برای پوشاندن دسته استفاده می‌کنند.

 

خرک

تصویر خرک سه‌تار از بالا و پهلو. خرک سه‌تار را می‌توان به‌راحتی جدا کرد.
خرک قطعه‌ایست متحرک که روی صفحه و به فاصلهٔ سه انگشت از انتهای کاسه قرار دارد. عرض خرک سه‌تار بین ۵ تا ۶ سانتی‌متر و ارتفاع آن کمتر از ۱ سانتی‌متر بوده و از جنس چوب ساخته می‌شود. سیم‌ها پس از عبور از شیارهای کم‌عمق روی خرک از طول دسته عبور کرده و توسط شیطانک به گوشی‌ها می‌رسند.

 

سیم‌گیر
سیم‌گیر در بخش پایانی کاسه ساز قرار دارد و برای نگهداری سیم‌ها استفاده می‌شود. در گذشته سیم‌گیر را بیشتر از جنس استخوان می‌ساختند، اما امروزه نوع چوبی آن معمول‌تر است.

 

شیطانک
شیطانک بین قسمت اصلی دسته و پنچهٔ ساز قرار می‌گیرد و جنس آن از استخوان یا پلاستیک است. کاربرد شیطانک در هدایت و تقسیم‌بندی سیم‌ها در قسمت بالای دسته می‌باشد.

گوشی
سیم از یک طرف به سیم گیر در انتهای کاسه و از طرف دیگر به گوشی‌های کوک شونده در انتهای دسته ساز بسته می‌شوند. با چرخاندن گوشی‌ها می‌توان ساز را کوک کرد.

 

پرده
پرده‌ها نخ‌های باریکی از جنس رودهٔ حیوانات یا ابریشم هستند که در عرض دستهٔ سه‌تار به صورت سه‌لایی و چهارلایی بسته می‌شوند و وظیفهٔ تقسیم‌بندی فواصل موسیقایی را برعهده دارند. تعداد پرده‌ها ۲۶ عدد است که که یکی از آن‌ها قبل از شیطانک بسته می‌شود و فاصلهٔ آن با شیطانک در صدای سه‌تار مؤثر است.

 

کوک
هر چهار سیم سه‌تار می‌توانند توسط گوشی‌هایی که در انتهای دسته تعبیه شده کوک شوند.
نت پایهٔ کوک سه‌تار و تار معمولاً نت دو برای سیم یکم است و بقیه سیم‌ها بر اساس سیم اول کوک می‌شوند. نتِ دوی مورد استفاده در سه‌تار، در پیانو سی وسط (Middle C) است. نت دو در موسیقی ایرانی معمولاً یک پرده پایین‌تر از نت دو در موسیقی کلاسیک، و برابر با سی بِمُل در دیاپازون است.

بعضی اوقات برای تمرین از پایه نت لا برای کوک سیم یکم استفاده می‌شود چرا که صدای ساز بم‌تر بوده و گوش نوازنده را آزار نمی‌دهد. دلیل دیگر برای استفاده از نتِ لا شل‌تر بودن سیم‌هاست و در نتیجه آسیب کمتری به سیم رسیده و عمر مفید آن بالا می‌رود؛ در عین حال که انگشت‌گذاری و اجرای تکنیک‌هایی مانند مضراب ریز روی سیم شل آسان‌تر است.

معمولاً برای هر دستگاه کوک خاصی در نظر گرفته می‌شود، اما بسته به دستگاه، احساس نوازنده و تم آهنگ مورد نظر می‌تواند متفاوت باشد. عوض شدن کوک ساز در هر دستگاه و آواز در موسیقی ایرانی منجر به عوض شدن حال و هوای آهنگ‌ها می‌شود اما می‌توان با استفاده از کوکِ دستگاه‌ها و آوازهای مختلف، آهنگ‌های مربوط به دستگاه یا آوازی دیگر را نواخت.

  • خرید فروش محصولات ارگانیک
۱۷
خرداد

تار

تار از سازهای زهی و ایرانی است که با مضراب نواخته می‌شود. تار در ایران و برخی مناطق دیگر خاورمیانه مانند تاجیکستان، جمهوری آذربایجان و ارمنستان و گرجستان و دیگر نواحی نزدیک قفقاز برای نواختن موسیقی سنتی این کشورها و بخش‌ها رایج است. واژه تار خودش در فارسی به معنی رشته‌است. هرچند که ممکن است معنی یکسانی در زبان‌های تحت تأثیر فارسی یا دیگر زبان‌های ایرانی تبار مثل کردی داشته باشد. این باعث شده‌است که کارشناسان ایرانی بر این باور باشند که تار ریشه مشترکی میان همه اقوام ایرانیتبار در جایی که از سوی ایرانیکا با قاطعیت به نام قاره فرهنگی ایرانیان نامیده شده دارد.

در گذشته تار ایرانی پنج سیم (یا پنج تار) داشت. غلامحسین درویش یا درویش خان سیم ششمی به آن افزود که همچنان به کار می‌رود.

 

تار

 

تاریخچه تار

تار در لغت ایرانی به معنی زه، سیم و از لحاظ سازشناسی از گروه سازهای زهی مضرابی است. بنابر روایتی تار از زمان فارابی (حدود سال ۲۶۰ هجری – سال ۳۳۹ هجری) موسیقیدان معروف ایرانی وجود داشته و بعد از وی توسط صفی الدین ارموی و دیگران به سمت کمال پیش رفته‌است. بر این اساس نمونه سلف تار مربوط به عهد صفوی (سال ۱۰۸۰ هجری) در تصویر زیر مربوط به نقاشی‌های کاخ هشت بهشت اصفهان مشاهده می‌شود. دو تصویر که یکی در سال ۱۷۷۵ میلادی و دیگری در سال ۱۷۹۰ میلادی در شیراز از تار نقاشی شده‌است نشان می‌دهد نواختن این ساز در دورهٔ زندیه در شیراز متداول و مرسوم بوده‌است. با این همه، نام نوازندهٔ مشخصی از این ساز در منابع دورهٔ زندیه دیده نمی‌شود و از این‌رو، احتمالاً این ساز در آن دوره نام دیگری داشته‌است. سازِ تار با شمایل و مشخصات کنونی (کاسه و نقاره شبیه به دل روبروی هم، با دسته‌ای متصل دارای ۶ سیم طبق تصویر بالا) از زمان قاجار دیده شده‌است. مرتضی حنانه (استاد موسیقی ایرانی) در کتاب گامهای گمشده، تار را ساز ملی ایرانیان می‌داند. مرحوم روح‌الله خالقی (استاد موسیقی ایرانی) در کتاب سرگذشت موسیقی می‌گوید: ساز (تار) بهمراه نام سازهایی دیگر در شعر فرخی سیستانی شاعر ایرانی (۳۷۰–۴۲۹) ذکر شده‌است (هر روز یکی دولت و هر روز یکی غژ * هر روز یکی نزهت و هر روز یکی تار). ساز تار ساخته و پرداخته ذوق ایرانی است (منحنی و قوس‌هایی که در ساخت تار دیده می‌شود در خوشنویسی و نقاشی و مینیاتور و معماری ایرانی جاری و ساری است) و طی سالهای متمادی کامل و کاملتر گشته‌است. آخرین اصلاحات توسط درویش خان استاد موسیقی ایرانی(۱۲۵۱تهران_۲ آذر ۱۳۰۵تهران) با افزودن سیم ششم جهت تکمیل و وسعت دامنه صوتی تار انجام پذیرفته‌است. تار دارای ۲۸ پرده است (یعنی کمتر از سه اکتاو). آخرین الگوی منحصربه‌فرد ساخت تار نیز متعلق به سازگر مشهور ایرانی استاد یحیی دوم (۱۲۵۴–۱۳۱۰ه‍.ش) می‌باشد چه به لحاظ شاخص فنی و چه از لحاظ ذوقی همچنان که گره چوب را به شکل متقارن روی کاسه تار (در اصطلاح چهار گل) طراحی می‌نموده‌است. جنس چوب کاسه تار از درخت توت، دسته آن گردو می‌باشد.

 

ساختار تار

کاسهٔ تار بیشتر از کنده کهنه چوب توت ساخته می‌شود که هرچه این چوب کهنه‌تر باشد به دلیل خشک بودن تارهای آن چوب تار دارای صدای بهتری خواهد بود. پرده‌ها از جنس روده گوسفند و دسته و پنجه معمولاً از چوب گردو تهیه می‌شوند. شکل کاسهٔ تار مانند دو دل به هم چسبیده و از پشت شبیه به انسان نشسته‌ای است. تار قفقازی شکل کمی متفاوتی دارد و سیم‌های آن بیشتر است. جنس خرک از شاخ بز کوهی است. در دو طرف دسته از استخوان شتر استفاده می‌شود. از لحاظی ساز تار به سه‌تار نزدیک است. از لحاظ شیوهٔ نوازندگی زخمهٔ عادی در تار به صورت راست (از بالا به پایین) است ولی در سه‌تار بالعکس است (از پایین به بالا). همچنین از نظر تعداد پرده‌ها نیز با هم شباهت دارند. صدای تار به دلیل وجود پوستی که روی آن است از شفافیت خاصی برخوردار است برای این پوست معمولاً از پوست بره تودلی یا بزی استفاده می‌شود. به خصوص سازهایی که ساخت قدیم هستند از شیوهٔ صدای دیگری برخوردارند.

 

شکل ظاهری

قسمت کاسه (شکم) به دو قسمت بزرگ و کوچک تقسیم می‌شود که قسمت کوچک را نقاره می‌گویند. روی کاسه و نقارهٔ تار پوست کشیده می‌شود. خرک تار بر پوست کاسه تکیه کرده‌است. قسمت نقاره در انتهای بالایی به دسته (گردن) متصل شده‌است. دستهٔ تار بلند و حدود ۴۵ تا ۵۰ سانتی‌متر است و بر کناره‌های سطح جلویی آن دو روکش استخوانی چسبانده شده‌است که این استخوان معمولاً از استخوان شتر تهیه می‌شود. دور دسته، پرده‌هایی عمود بر طول آن با فواصل معین بسته شده‌است. تعداد پرده‌ها امروزه ۲۸ است. سازهای قدیمی با تعداد ۲۵ پرده ساخته می‌شده‌است. جعبه گوشی (سر) در انتهای بالایی دسته قرار گرفته و از هر طرف سه گوشی بر سطوح جانبی جعبه کار گذاشته شده‌است. تعداد سیم‌های تار شش است که از انتهای تحتانی کاسه شروع شده، از روی خرک عبور می‌کند و در تمام طول دسته کشیده شده، تا بالاخره به جعبه گوشی‌ها داخل و در آنجا به دور گوشی‌ها کشیده می‌شوند. سیم‌های شش‌گانه عبارتند از دو سیم سفید (پائین) که همصدا کوک می‌شوند، دو سیم زرد (همصدا)، یک سیم سفید نازک (بنام زیر) و بالاخره یک سیم زرد (بم)، که دوتای آخری غالباً به فاصله اکتاو کوک می‌شوند

 

کوک تار

فاصله سیم‌های هم صوت سفید، نسبت به سیم‌های زرد غالباً «چهارم» و سیم‌های سفید نسبت به سیم بم معمولاً فاصله اکتاو یا هشتم را تشکیل می‌دهند (به این ترتیب اگر سیم‌های همصدای سفید را «دو» کوک کنیم، سیم‌های زرد باید غالباً «سل» و سیم بم «دو» یا «ر» کوک شوند). کوک تار در دستگاه‌ها و آوازهای مختلف تغییر می‌کند.

 

ثبت اجرای آذربایجانی تار در یونسکو

در دسامبر ۲۰۱۲، یونسکو هنر اجرای آذربایجانی تار را در فهرست میراث فرهنگی و معنوی خود ثبت کرد. البته این امر مورد اعتراض جامعه هنری ایران (از جمله خانه موسیقی ایران) واقع شده‌است.

داریوش پیرنیاکان سخنگوی خانه موسیقی نسبت به ثبت ساز تار در فهرست میراث معنوی کشور آذربایجان در یونسکو، اعتراض کرد. وی که مسئولین فرهنگی ایران را مقصر می‌دانست، در واکنش به سخنان مسئولین فرهنگی کشور آذربایجان که گفته بودند «ما تار آذربایجان را ثبت کردیم نه تار ایرانی»، گفت: «تبدیل شدن تار ایرانی به ترکی یک جعل تاریخی است. این ساز از ایران به جمهوری آذربایجان رفت و با برداشتن ربع پرده‌ها و کمی تغییر شکل، عنوان ساز ترکی را بر تار گذاشتند. حال سؤال من این است اگر این ساز ترکی است چرا از مقام‌های موسیقی ایران و دستگاه‌های این موسیقی استفاده می‌کنند.»

تار قفقازی یا تار یازده رشته تاری کمی متفاوت با تار است و در حدود سال ۱۸۷۰ میلادی توسط صادق‌جان در شهر شوشا به وجود آمده‌است. ساخت آن کمی متفاوت است و رشته‌های آن بیشتر است.

  • خرید فروش محصولات ارگانیک
۱۷
خرداد

کَمانچه

کَمانچه یکی از سازهای موسیقی ایرانی است. این ساز علاوه بر شکم، دسته و سر، در انتهای پایینی ساز، پایه‌ای دارد که روی زمین یا زانوی نوازنده قرار می‌گیرد. نوعی از کمانچه معروف به کمانچه لری وجود دارد که پشت باز است و مردمان لر به آن «تال» می‌گویند.

 

کمانچه

 

پیشینه

نخستین نشانه‌های تاریخی دربارهٔ کمانچه در کتاب موسیقی الکبیر اثر ابونصر فارابی در سده چهارم هجری دیده شده‌است. او در این کتاب از کمانچه با نام عربی آن، رباب یاد می‌کند. کمانچه در دوران صفویه و قاجاریه جزو سازهای اصلی موسیقی ایران بوده‌است. نخستین صدای ضبط‌شده کمانچه به اوایل قرن بیستم میلادی بر می‌گردد.
ساز کمانچه به همت سازمان میراث فرهنگی در آذر ماه ۱۳۹۶ به ثبت جهانی در سازمان یونسکو رسید.

 

شکل ظاهری

کاسه ساز کروی و توخالی و معمولاً از جنس چوب توت است که به صورت ترکه‌ای (تکه‌های باریک چوب که در کنار هم چسبانده می‌شود) ساخته می‌شود و مقطع نسبتاً کوچکی از آن در جلو به دهانه‌ای اختصاص یافته و روی دهانه پوست کشیده شده و بر روی پوست، خرکی تقریباً شبیه به خرک تار و نه کاملاً عمود بر سیم‌ها قرار گرفته‌است. دستهٔ ساز، لوله‌ای تو پر است و به‌طور نامحسوس به شکل مخروط وارونه خراطی شده‌است. انتهای بالایی این لوله؛ توخالی و در طرف جلو شکاف دارد که نقش جعبهٔ گوشی‌ها را می‌یابد. دسته فاقد پرده می‌باشد. سر ساز متشکل است از جعبهٔ گوشی‌ها که در دو طرف آن هر یک دو گوشی کار گذاشته شده و یک قبه که در بالای جعبه قرار گرفته‌است. طول ساز تا سر قبه حدود ۸۰ سانتی‌متر است.

در گذشته این ساز بدون سیم گیر که به شکل کنونی وجود دارد بوده‌است. در گذشته سیم‌ها مستقیماً به ساز وصل می‌شدند همانند سه تار یا به وسیله قطعه فلزی سیم‌ها به آن ربط داده می‌شد. پس از ورود ویولن به ایران، تاندور ویولن (پیچ‌های کوچک تنظیم کوک) به سیم گیر اضافه شد تا نوازنده بتواند ساز را دقیق تر کوک کند.

تا پیش از ورود ویولن به ایران، جنس سیم‌های کمانچه ابریشمی یا از روده تابیده شده حیوانات بود و توانایی گرفتن کوک بالا را نداشت. پس از ورود ویلن به ایران، سیم‌های ویلن جایگزین سیم‌های کمانچه شد.

این ساز جزو دسته سازهای زهی کششی است. کمانچهٔ امروزی دارای ۴ سیم می‌باشد. کمانچه در زمان قدیم تنها سه سیم داشته و پس از ورود ویولن به ایران به تقلید از آن سیم چهارم به آن افزوده شده‌است. این سیم‌ها به موازات درازای ساز گستردگی دارد و آوای آن خیلی خوش و دلکش اما کمی اصطلاحاً تودماغی می‌باشد. این ساز می‌تواند آواهای گوناگون بسیاری را برآرد.

 

کوک

کوک کمانچه (نسبت فاصله سیم‌ها به یکدیگر) در دستگاه‌های مختلف موسیقی ایرانی تفاوت می‌کند. معمول‌ترین کوک برای دستگاهای ایرانی این است که سیم‌های اول و دوم نسبت به هم فاصله چهارم (یا پنجم) داشته، سیم سوم یک اکتاو بم تر از سیم اول و سیم چهارم یک اکتاو بم تر از سیم دوم می‌باشد.

لازم است ذکر شود که در گذشته کمانچه دو سل دو سل کوک می‌شد اما پس از ورود ویلن به ایران، در کوک کمانچه تغییراتی ایجاد شد و امروزه این ساز همانند ویلن کوک و انگشت‌گذاری می‌شود.

در حال حاضر کوک اصلی و رایج کمانچه می لا ر سل که همان کوک ویلن است، می‌باشد. از جمله می‌توان به کوک‌های رِ لا رِ سل (برای دستگاه نوا) می لا رِ لا (برای دستگاه ماهور) و می لا می لا (برای دستگاه همایون، آواز اصفهان، دستگاه چهارگاه، دستگاه ماهور و دستگاه راست‌پنجگاه) و رلارلا (برای کوک لری)اشاره کرد.

 

شیوه نواختن

نوازنده در حالت نشسته پایهٔ کمانچه را روی زمین یا صندلی یا زانو قرار می‌دهد و به وسیله آرشه (در پارسی کمانه) آن را می‌نوازد. ساز در موقع اجرا کمی حول محور خود می‌چرخد و همین عمل تماس آرشه با سیم‌ها را آسان‌تر می‌کند. نوازنده ساز را به‌طور قائم در دست چپ می‌گیرد و انگشتان همان دست را روی دسته بر روی سیم‌ها می‌لغزاند و آرشه را با دست راست به روی سیم‌ها می‌کشد.

 

سازهای هم خانواده

در چند دهه اخیر، سازهای جدیدی با بهره‌گیری از سازهای زهی غربی ساخته شده‌اند که کم‌کم جای خود را در موسیقی شهری ایران باز کرده‌اند. از جمله می‌توان به ساخت انواع کمانچه آلتو و کمانچه باس اشاره کرد که همگی صدایی بم تر از کمانچه معمولی دارند. کمانچه آلتو دو و نیم پرده و کمانچه باس یک هنگام کامل (Octave) بم‌تر از کمانچه معمولی صدا می‌دهند.

 

نوازندگان شاخص

ز شاخص‌ترین کمانچه‌نوازان ایرانی می‌توان به حسین‌خان اسماعیل‌زاده، علی‌اصغر بهاری، فرج علیپور، علی اکبر شکارچی، حسین یاحقی، کیهان کلهر و اردشیر کامکار اشاره کرد.[۵] نوازندگان شاخص معاصر عبارتند از:

اردشیر کامکار
کیهان کلهر
سعید فرج‌پوری
علی‌اکبر شکارچی
فرج علیپور
داوود گنجه‌ای
علی‌رضا حسین‌خانی
پیرولی کریمی
همتعلی سالم
مجتبی میرزاده
درویش‌رضا منظمی
هادی منتظری
محمد باجلاوند

  • خرید فروش محصولات ارگانیک
۱۷
خرداد

پیانو

 

پیانو را بارتولومئو کریستافوری در حدود سال ۱۷۰۰ میلادی در شهر پادووای ایتالیا اختراع کرد. اما اختراع جدید کریستافوری تا حدود یک دهه تقریباً ناشناخته ماند تا اینکه در سال ۱۷۱۱ یک نویسنده ایتالیایی مقاله‌ای دربارهٔ آن نوشت که بعدها به آلمانی ترجمه و به صورت گسترده منتشر شد. این مقاله شامل دیاگرام مکانیزم پیانو نیز بود و اکثر سازندگان بعدی پیانو کار خود بر اساس این مقاله شروع کردند. قبل از اختراع پیانو از سازی قدیمی‌تر به نام هارپسیکورد (Harpsichord) استفاده می‌شد. تفاوت عمده و مهمی که پیانو با سازهای مشابه قبل از خودش داشت آن بود که در سازهای مشابه قبلی، شدت صدای حاصل از فشرده شدن یک کلاویه، مستقل از شدت ضربهٔ واردشده بر کلید، مقداری ثابت بود، اما در پیانو نوازنده قادر بود با ملایم ضربه زدن به کلیدها صدایی نرم‌تر ایجاد کند، یا با ضربات محکم‌تر صدایی درشت‌تر با پیانو تولید کند. همین ویژگی باعث شد که به سرعت پیانو مورد توجه آهنگسازان قرن هجدهم میلادی قرار بگیرد. پیانوهای اولیه ظاهر و صدایی شبیه به هارپسیکورد داشتند و در واقع مخترع پیانو یک هارپسیکورد ساز بود که در تلاش برای ارتقاء مکانیزم هارپسیکورد بود تا این ساز قادر به تولید صدا با شدت های گوناگون باشد اما در نهایت با مورد توجه قرار گرفتن هارپسیکورد جدید این ارتقاء منجر به ایجاد ساز جدیدی شد که پیانو فورته نام گرفت و به مرور زمان به شکل امروزی پیانو در آمد و آنچه که ما امروزه به عنوان پیانوی مدرن می شناسیم از اواسط قرن نوزدهم ظاهر شده‌است

 

پیانو

 

نام‌گذاری

نام این ساز در ابتدا گراوی چمبالو کل پیانو ا فورته بوده‌است، که از دو قسمت پیانو به معنی ملایم و فورته به معنی صدای بلند (رسا) تشکیل شده‌است و به خوبی منعکس‌کنندهٔ توانایی این ساز در تولید شدت‌های گوناگون می‌باشد . 

 

نحوهٔ صدادهی

چکش‌های پیانو به واسطهٔ مجموعه‌ای از اهرم‌های ظریف به کلیدهای پیانو متصل می‌شوند. به مجموعهٔ این اهرم‌ها و چکش‌ها عملگر یا پیانو گفته می‌شود. وظیفهٔ این مجوعه افزایش شتاب چکش‌ها در برخورد به سیم‌ها، و کنترل عکس‌العمل بازگشتی آن‌ها پس از برخورد به سیم است. معمولاً سرِ چکش‌ها توسط لایه‌ای از نمد یا الیاف مشابه طبیعی یا مصنوعی پوشانده می‌شود تا کیفیت صدای پیانو را بهبود ببخشد. کیفیت صدای پیانو متأثر از عوامل دیگری نظیر کیفیت صفحهٔ صدا و غیره نیز هست.

 

کلیدهای پیانو

۷ کلید سفید در هر اوکتاو پیانو برای ۷ نت دو، ر، می، فا، سل، لا، سی، وجود دارد. علاوه بر این کلیدهای سفید کلیدهای سیاه‌رنگی هم بین بعضی از کلیدهای سفید وجود دارد. بین کلیدهای سفیدرنگ می و فا و نیز بین کلیدهای سفیدرنگ سی و دو کلید سیاه‌رنگ وجود ندارد. هر کلید سیاه‌رنگ در پیانو در حکم نت دیز برای نت مربوط به کلید سفیدرنگ سمت چپ آن (یعنی آن کلید سیاه در سمت راست آن کلید سفید قرار دارد) و در حکم نت بمول برای نت مربوط به کلید سفیدرنگ سمت راست آن (یعنی آن کلید سیاه در سمت چپ آن کلید سفید قرار دارد) است.

 

انواع پیانو

آنچه در اصطلاح به آن پیانوی گرَند (Grand Piano) گفته می‌شود (و در ایران با نام نادرستِ «پیانو رویال» شناخته می‌شود)، غالباً بیش از دو متر طول دارد و دارای درِ بزرگی‌ست که برای هرچه بهتر شدنِ صدای پیانو، معمولاً در هنگام نواختن ساز، این در را در وضعیت نیمه‌باز توسط پایهٔ کوچکی ثابت می‌کنند. انواع اصلیِ دیگرِ پیانو با نام‌های پیانوی دیواری (upright)، پیانو الکتریک، پیانوی چهارگوش (square grand)، و پیانوی اسپینِت (spinet piano) هستند، که دو موردِ آخر امروزه منسوخ شده‌اند.

 

نحوه نواختن پیانو

پیانو توسط ضربه نوک انگشتان نواخته می‌شود. برای این کار دست را بلند کرده و سپس فرود آورده و با نوک انگشت مورد نظر ضربه می‌زنیم. مکانیسم پیانو تولید صدا می‌کند. به دلیل شکل مکانیسم پیانو یک پیانیست می‌تواند هم‌زمان تا ده نت را به صدا درآورد.

محل قرارگیری انگشتان دو دست روی کلیدهای پیانو در نواختن آن اهمیت دارد. معمولاً در آهنگ‌ها نت اول شماره دارد که انگشت شروع‌کننده در نواختن آن آهنگ را مشخص می‌کند. در این صورت شماره یک برای انگشت‌های شست دو دست است و به ترتیب سایر انگشت‌ها شماره‌های ۲ تا ۵ را خواهد داشت. شست دست راست روی چهارمین نت دوی پیانو قرار می‌گیرد. البته این مورد در مورد همه آهنگ‌ها عمومیت ندارد و برخی آهنگ‌سازان نت شروع‌کننده در آهنگشان را شماره نمی‌زنند. در این صورت پیانیست باید خودش محل قرارگیری انگشتانش روی کلیدهای پیانو را با توجه به نوع نت‌های موجود در آهنگ تشخیص دهد.

گاهی پیانیست جای دو دست‌اش را روی کلیدهای پیانو با هم عوض می‌کند و گاهی بدون نواختن کلید پیانو با انگشتان شست دو دستش از سایر انگشتها استفاده می‌کند. به صدا درآوردن نتها یا همان کلاویه‌های پیانو با شدت فشار انگشتان به زدن ضربه روی آن‌ها بستگی دارد، اگر انگشتان را آرام روی کلاویه‌ها فشار دهیم صدای آرام و پاین یا به اصطلاح صدای ضعیف از پیانو می‌شنویم و هر چقدر که قدرت انگشتانمان بر روی کلاویه‌ها شدت پیدا کند صدای بلندتری از پیانو می‌شنویم که گویی صدای باند ضبط را زیاد کرده‌ایم که به این حالت تاچینس مانس گویند. معمولاً در قطعات عاشقانه و رومانتیک شدت ضربه روی کلاویه‌ها با احساس زیاد و آرام زده و نواخته می‌شود و در جاهایی که هنگام اوج و هیجان موزیک یا قطعه‌هایی همچون راک و بلوز اجرا می‌شود شدت ضربه روی کلاویه‌ها بیشتر شده و قدرت بیشتری نسبت به قطعه‌های عاشقانه پیدا می‌کند.

  • خرید فروش محصولات ارگانیک